سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 23 ارديبهشت 1403
    5 ذو القعدة 1445
      Sunday 12 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شیخ و شراب و رند ...
        ارسال شده توسط

        منوچهر مجاهدنیا

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۳ ۲۲:۴۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۰۰ | نظرات : ۳۸

         
        درود به دوستان شعر ناب
        طنز زیبایی از استاد عباس خوش عمل کاشانی تقدیم    می شود امید است مقبول افتد .
        قابل توضیح است که بنده این طنز را با کسب اجازه از محضر ایشان انتخاب کردم .
         
        بــه شیـخی گفت رندی  لاابالی
        درون از معنویّت کـــرده خالی
         
        که ای مصبــــاح تعلیم وتعلّم
        گهر افــشان به هنگام تکلّــم
         
        سئوالی دارم از سـرکار عالـی
        جـوابم را بفـرمـا ارتجـالـی
         
        اگر در حـال مستی یک نفر مرد
        ز  دنیا سوی برزخ راه بسپـرد
         
        به برزخ بود مست و لول یکسـر
        همی مست و ملنگ آمد به محشـر
         
        چه حکمی داردو پادافرهش چیست
        بگو برمن که صبر وطاقتم نیست
         
        دو چشم شیخ شد گرد از تحیّــر
        به زانو زد کف دست از تحسّــر
         
        روان از دیده اشکش بـر محاسن
        از اشک دیدگانش  تـــر محاسن
         
        ز خاطر بــرد مدح و منقبت را
        بگفت آن رند دانی مــرتبت را
         
        شرابی راکه می فرمایی ای شاب
        بدین گیـرایی و کیفیت  نــاب
         
        دراین یک قرن عمری کز خداوند
        گرفتم در جهان پــر از آفنـد
         
        به حقّ حق نه وصفش را شنیــدم
        نه در خواب و خیال خویش دیدم
         
        فدای جامی ازآن هرکه جان کرد
        نپنداری دراین سودا زیان کرد
         
        خوشا آنان کزین می نوش کردند
        به یک دم ترک عقل وهوش کردند
         
        بگو جان تو وآنان که نوشنــد
        کجا این روح پرور می فروشند؟!
        خندانک

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۱۳۴ در تاریخ پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۳ ۲۲:۴۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1