جمعه ۷ دی
حماسه وکاربرد آن در ادبیات مقاومت (قسمت پنجم)
ارسال شده توسط علی ناصری(عین) در تاریخ : شنبه ۷ تير ۱۳۹۳ ۱۱:۳۰
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۰۰ | نظرات : ۹
|
|
نويسندگان هشت سال دفاع مقدس هم به سه دسته تقسيم مي شوند : عده اي كه نگرش مثبت به مسئله ي جنگ دارند و نبرد را دفاع مقدس مي دانند . عده اي كه با ديد منفي درباره ي جنگ و دفاع مقدس داستان نوشته اند . عده اي كه نظر بينابين دارند . بر اساس آمار منتشر شده مركز آمار مطالعات و تحقيقات فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سال 1372 حدود 160 داستان كوتاه درباره ي دفاع مقدس در مطبوعات چاپ شده كه نويسندگان آن آثار ، چه آنهايي كه در صحنه ي نبرد بوده اند و چه آنهايي كه از دور شاهد صحنه هاي مقاومت و پايداري بوده اند ، با نگاهي صادقانه و به ندرت منتقدانه به بيان احساسات خويش پرداخته اند. « در همين بازه ي زماني حدود دويست و ده داستان بلند انتشار يافته است كه سي و سه رمان به موضوع دفاع مقدس پرداخته اند . كه از سي و سه كتاب فوق ، بيست و يك عنوان به حادثه ي جنگ نگرش مثبت داشته اند و چهار مورد نظرشان حد واشط بوده است و هشت رمان با نگرشي منفي به نوشتن داستان پرداخته اند و با برجسته نمودن نكات منفي احتمالي وارد شدن به زواياي تاريك جنگ آسيب ها را پر رنگ نموده اند .» ( آمار ، مقالات سمينار بررسي رمان جنگ در ايران و جهان ، 1372 ، ص 85 ) درگروه اول نويسندگان دوران جنگ كه به جنگ نظر مثبت داشتند ، قاسمعلي فراست ، ناصر ايراني ، غلامرضا عيدان و محمود كلابداره اي با آثاري چون ( نخل هاي بي سر ) ، ( عروج ) ، ( سرود مردان آفتاب ) و ( اسماعيل اسماعيل ) به موضوع دفاع مقدس پرداخته اند و در آن شخصيت ها براي رضاي خدا مي جنگند و گوش به فرمان امام خميني (ره) به عنوان رهبر و ولي جامعه ي اسلامي دارند . در اين آثار مرگ در ميادين جنگ و دفاع مقدس با ارزش است و شهادت در راه خدا مي باشد و دفاع از كيان اسلامي را حدود و شعور ايماني مي دانند . در گروه دوم كه سبك و درون مايه ي رمان ها نظري بينابين دارند مانند محسن مخملباف و احمد محمود با رمان هاي ( باغ بلوري ) و ( زمين سوخته ) . اين رمان ها تقريباً خالي از هر نوع جهت گيري مثبت يا منفي است . البته گاهي از اوقات غلبه ي نگرش هاي مثبت و مردمي در آن پر رنگ تر مي باشد و در آن رزمندگان آگاهانه رزم را مي پذيرند و دفاع از حريم و كاشانه نوعي الزام است ولي در همه ي داستان ها نيز توجه و تمايلي به ويراني و خرابي ديده مي شود و با نوعي اغراق و بزرگ نمايي همراه مي گردد . گروه سوم ، رمان هايي كه نبرد و دفاع مقدس نظري منفي دارند كه مي توان به اسماعيل فصيح ، تقي مدرسي و جواد مجابي با كتابهاي ( زمستان 62 ) ، ( آداب زيارت ) و (شب ملخ ) اشاره نمود كه در آن شخصيت ها از مرگ مي ترسدند و كمتر ب واژه ي شهادت آشناييند و بيشتر اهل فرار هستند و مسئوليتي در قبال دفاع از خود نشان نمي دهند . گروه هايي كه معرفي شدند فقط مربوط به نويسندگان دوران هشت ساله ي جنگ و درگيري مي باشند . پس از جنگ نويسندگان به گروهها و آثار مختلفي تقسيم شدند . گروهي به داستان هايي روي آوردند كه درون مايه ي آن به مسائل و مشكلات رواني دوران بعد از جنگ مي پردازد و گروهي هم نويسندگاني هستند كه به شرايط موجود جامعه اعتراض دارند و رسيدگي به جانبازان و يادگاران دفاع مقدس را خواستارند . گروه سوم هم چهره رزمندگان و جانبازان و خانواده ي شهدا و آزادگان را به گونه اي ديگر رقم مي زنند . آنان را كساني مي دانند كه نان جنگ را مي خورند و در نوشته هايشان نوعي واگرايي نسبت به ارمان هاي انقلاب ديده مي شود . گروه فوق بيشتر دهه هشتاد و با توجه به شرايط به وجود آمده اند در فرهنگ جامعه پا به عرصه گذاشتند . عده اي از اين نويسندگان جوان ، جنگ را درك نكرده اند ولي متاسفانه بعضي رمان نويسان در اين ميان هستند كه در دهه ي هفتاد رمان هاي ارزشي نوشته اند ولي اكنون تغيير موضوع داده اند مانند : جعفر دهقان كه در دههي هفتاد رمان ( گراي 270 درجه ) را مي نويسد و در ابتداي دهه ي هشتاد كتاب ( من قاتل پسرانم هستم ) را به رشته ي تحرير در مي آورد كه در بخش پاياني سخن بيشتر به آن خواهيم پرداخت . ولي در ابتداي دهه ي هفتاد نوعي ديگر رمان هم پا به عرصه ي ادبيات داستاني دفاع مقدس گذارد از آن مي توان به كتاب ( دا ) به اهتمام سيده اعظم حسيني كه روايتي از نبرد و مقاومت مردمي مي باشد
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۴۰۵۵ در تاریخ شنبه ۷ تير ۱۳۹۳ ۱۱:۳۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.