سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 16 آبان 1403
    5 جمادى الأولى 1446
    • ولادت حضرت زينب سلام‌الله عليها، 5 هـ ق، روز پرستار و بهورز
    Wednesday 6 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۱۶ آبان

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      نا مه ی از یک زنده ی مرده , به یک مرده ی زنده
      ارسال شده توسط

      داریوش پورافشار

      در تاریخ : سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۹:۴۶
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۳۵ | نظرات : ۱۶

      نا مه ی  از یک زنده ی  مرده , به یک مرده ی  زنده 
      .........................................................................................
      بر  روی سنگ قبرم  بنویسید : خیلی  خوش آمدید , قدم رنجه فرمودید, شرمنده 
      مبادا در این مسیر سنگ و کلوخ پاهای نازتان را  تاول زده باشد , در اینجا شما تا میتوانید آزادیت که مرا بغل کنید , مرا ببوسید, اشک بریزید, بخندید ,جک  برایم تعریف کنید و و و , حتا میتوانید عزیزم, مهربانم, دوستم ووو  صدایم کنید خلاصه آزادید بدون هیچ محدودیتی , میدانید چی میگم --  در اون گوشه های  پایین هم یواشکی بنویسید مرا عفو نماید که دستم اون زیر گیره و  نمیتوانم از شما پذیرای کنم , ای  زندگان مرده پرست.
      .........................................................................................
      سلام   رفیق ,  نمیدانم چه بگویم یا با کدام کلمه واژه یا حرف  به گفتار ت بنشینم 
      .
      اما دوست دارم نامه ای بنویسم برای عبرت خودم
       اجازه هست؟
       پس با اجازه 
      ......................................................................................
       شاید  برای منی  چون من دگر  دیر  باشد برای دوستی  با چون  تو ی 
      .
      اما رفیق   من,
       درد دارم و دردم  از  اینجاست 
      ,,
       ما زندگان بعده  رفتن کسی ,   تازه در یاد ها , یادمان میاید که ای داد و بیداد عجب عزیز بود عجب مهربان و دلسوز  چه انسان شریفی چقدر ناز, چقدر و و, من  یک  چیزی میگم تو یک چیزی دگر  میشنوی , انقدر میگویند و می ستایند که  مارا به عرش  میرسانند حال جالب کجاست!! ؟  اینجاست !   که به وقت نفس کشیدن جسم ,غریبه ای بیش نیستیم برایشان ! ,
       
      چند روزی , های  میبینم  به نظاره مینشینم و با خود میپرسم چرا؟ چرا ؟ 
      قبلا کجا بودی  که تورا ندیدم و الان که دارند من را عاشق رفاقت با تو میکنند, 
      فقط باید به نگاهت  خیره بمانم  حسرت  بخورم  و   زار زار گریه کنم نه  نه نه اشتباه نکن به  حال   تو نه ,
       به حال خودم به حال این  زندگان  که 
      باید انسانی جسمی  را وداعی  گویید , ان زمان است که به زمین و زمان مشتهایمان , حرف هایمان , اشک هایمان ,
       می کوبد  , می نالد  و  می ریزد  , که باز گرد , تو را خدا ی باز گرد ,
       
      و این برای من مضحکانه و وقیهانه میباشد ,
      که مگر آنکه رفت به وقت زنده بودن  کجا سر میکرد ؟ ها !
      , مگردر میان  ما نبود ؟ ها کسی جوابم را بگوید ,,,
       
      آری  حقیقت برای من   این است بگذار خودم را به ان راه نزنم
        تو رفته ای و دگر در میان  ما نیستی ,,
       
      و من بیزارم از این عادت  که  با یستی   کسی برود 
      و آنوقت عاشقش شوند  و برایش سنگ تمام گذار ند ,
      ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
      شا ید خیلیها  بگویند حرمت ,,
      میدانم  حرمت آنکس که   رفت   واجب است ,, 
      اما بگذار رک بگویم   این حرمت نیست
       این  رسم و رسوم ما  آدمیان است 
      همانطور که وقتی زنده ای برایشان مفهوم نداری و بی معنای  
      و با غرور و ناز و کرشمه در مقابلات قد علم میکنند و و و ,,
      اما    
      آخرین ودایت  را که شنید اند , ان زمان است ,که مقابلش  را  به مرز نمایش میگذارند
       عزیز میشوی , دلسوزت   میشوند  و برایت زار زار دل را , اه   میشوند ,
      میدانی چرا ? واسه اینکه یاد ( مرگ خودشان ) میفتند , به همین سادگی ..
       میدانم اگر زنده بودی در جسم ,,  میخندیدی به خیلیها که امروز 
      ناقوسانه زمین و زمان را جیغ میکشانند ,و  طلبت  میکنند ,
      (
      تو  رفتی بسوی آرامش  , خدا حافظت رفیق :-(  ,
      و  ما ماندیم و  جسمی مملو از کین و   خشم و  فریب,
       برای ادامه زندگی در این دنیایی  سراسر غریب  ؛
      تا    که بمیریم آنوقت بشویم قریب  , 
       مهربان و وفادار و  درستکار و عزیز ,
       
      آری  ما را میگویم, ما, ما , ما زندگان  مرده  پرست ,,
      )
      .........................................................................................
       
      در  پایان :.-(
       
      تنها دعای که رفیق در حقت خواهم کرد چنین باد ,
       
      خدا ی  به خانواده ات و آنان که به زنده بودنت عاشقت بودند
       صبر عنایت فرماید
       و 
      روحت قرین  آرامش  و یادت ابدی باد , 
      .........................................................................................
       
       
      امضاء ؛
       زنده ی مرده 
      (  )
       
       
       
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۲۴۶۵ در تاریخ سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۹:۴۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2