سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      گپی با خدا ( 2 )
      ارسال شده توسط

      زهرا محمد زاده (زِلفِشـــه)

      در تاریخ : يکشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۲ ۱۷:۱۳
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۶۰ | نظرات : ۲۴


       به نام خدای همین حوالی......




        گفتم : خدایا ...! نالانم از این درد ؛ از این بستر سرد..

      گفتا  : عاشقی همین است ؛ مگــر لذت بودن با من کم است ...؟!

      گفتم : نه مهربانم.....من ناشکیبم در ره عشق...!

      گفتا : تو فقط پا روی پله ی اول گذار ؛ مابقی با من.

      گفتم : آمده ام از سر شوق پله پله عاشقی ورزم

      گفتا : عشق تو را به جان برم

      گفتم : این چه دردی ست ...؟! باز که درد دارم  ...درد بی عشقی...

      گفتا : آری ...گفته بودمت در طریقت عشق  هر چه سیراب شوی ؛ تشنه تری

      گفتم : چه کنم در این بازار رنگ و ریا ...؟! روز نخواهم

      گفتا : آسمانی شو ؛ آسمانی...آبی تر از آبی

      گفتم : آسمان سرد است شباهنگام...!

      گفتا : در آغوش منی همه هنگام....
       
      گفتم : چرا با این حرفها  به آتش می کشانیم..؟!
       
      گفتا :  عاشقی همین است بی بهانه غرق  مهــربانیم

      بی هوا اشک از چشام جاری شد

      خدای من .....یگانه بهانه ی بودنم....شرمنده ی  آن لحظه هایی ام که بی هوا تو ؛ هوایی شدم در  کوچه های تمنا ؛ در شلوغی بودم و ز دست عاشقت رها



      خدای من بدان بی بهانه عاشقت هستم به قد همان سادگی لحظه های کودکی



      و دوستت دارم چون میدانم همراهیت با من مثه نفس کشیدنه

      آروم....

      بی صدا...
       
      گرم  و

      همیشگی....

       

      امشب هم به خوابم بیا.......

       

      « به  قلم بارونیم  در خلوت تنهاییم با مهربان خدای مهرآو
      ر : زلفشه  »- رمضان 92
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۸۱۲ در تاریخ يکشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۲ ۱۷:۱۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      معصومه خدابنده

      ما که رسوای زمینیم چه حسرت که شبی ا مشت تمان پیش اهالی زمان وا بشود
      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1