يکشنبه ۲۷ آبان
مادهاي و دياكور
ارسال شده توسط ژاکان باران ملکشاهی در تاریخ : دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۲ ۱۸:۳۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۳۸ | نظرات : ۷۴
|
|
ماد در دوران دیاکو (۶۷۵ پیش از میلاد)
دوران۷۲۷ تا ۶۷۵ پیش از میلاد
تاجگذاری۷۲۷ پیش از میلاد
لقب(ها) دیاکو شاه ماد
مرگ۶۷۵ پیش از میلاد
دودمانماد
فرزندانفرورتیش
دیاکو یا دیااُکو بنیانگذار و نخستین شاه حکومت ماد بود. نام وی در منابع گوناگون، به صورتهای مختلفی ذکر شدهاست؛ از جمله هرودوت که نام وی را به صورت «دِیوکِس» نوشتهاست. نام دیاکو برگرفته از واژهٔ ایرانی -Dahyu-ka بهمعنی سرزمین است.
تاریخِ دقیق دورهٔ حکمرانی دیاکو دقیقاً مشخص نیست و احتمالاً بیشتر نیمهٔ اول سدهٔ هفتم پیش از میلاد را دربرمیگرفتهاست. بنا بر گفته هرودوت، دیاکو برای ۵۳ سال پادشاهی کرد.
براساس نوشتههای هرودوت، دیاکو نخستین پادشاه ماد بوده که از آشوریان استقلال کسب کردهاست. وی طرح و نقشهٔ ایجاد یک حکومت واحد ماد را در ذهن داشت و در یک دورهٔ بیقانونی در ماد، تلاش کرد تا عدالت را در دهکدهٔ خود اجرا کند و اعتبار و حسن شهرتی را به عنوان یک قاضی بیطرف بدست آورد. به این ترتیب حوزهٔ فعالیت او گسترش یافت و مردم روستاهای دیگر نیز به وی مراجعه میکردند تا اینکه سرانجام او اعلام کرد این جایگاه برای وی دردسرساز شدهاست و حاضر به ادامهٔ کار نیست. در پی این کنارهگیری، دزدی و اغتشاش فزونی یافت و مادها گرد هم آمدند و این بار وی را بهعنوان پادشاه برگزیدند.
نخستین کار دیاکو پس از بهپادشاهی رسیدن، گماشتن نگهبانانی برای خود و نیز ساخت پایتخت بود. شهری که دیاکو برای این منظور برگزید در زبان فارسی باستان هگمتانه و به زبان یونانی اکباتان خوانده میشد که همدان امروزی دانسته میشود. هگمتانه به معنی «محل اجتماع» یا «شهری برای همه» است و اشارهای است به گردهم آمدن طوایف مادی که سابقاً متفرق بودند. او در اواخر قرن هشتم پیش از میلاد، دستور داد تا یک دژ مستحکم بر روی تپهای در این شهر ایجاد شود تا همهٔ امور نظامی، دولتی و خزانهداری در آن انجام گیرد.
سارگون دوم شاه آشور در سال ۷۱۵ پیش از میلاد، متوجه شد که دیاکو با روسای اول، شاه اورارتو متحد شدهاست. او دیاکو را زیر نظر گرفت و در طی جنگ خود با منائیان، بار دیگر وارد ماد شد تا چنانکه مدعی بود، به «هرجومرج» آنجا پایان دهد. او در نهایت دیاکو را اسیر کرد و بههمراه خانوادهاش به حمات (در سوریه امروزین) تبعید کرد.
برخی از ایرانشناسان، دیاکو را با ویژگیهایی که هرودوت برای او برمیشمارد با هوشنگ شاهنامه یکی میگیرند و لقب پَرَداتَ یا پیشدادی را با نخستین قانونگذار یکی میدانند. سنت دینی، هوشنگ را نخستین کسی میداند که پادشاهی را در ایران برقرار کرد. پس از دیاکو، پسرش فرورتیش جانشین او شد و مدت ۲۲ سال حکومت کرد.
مادها و چگونگی شکل گیری پادشاهی ماد
پس از شکست دیاکو از سارگن شاه آشور ، فرزند و جانشین او که نامش به گونه های مختلفی ، چون فرورتیش ، خشتریته ، کشتریتی وفرائورتس یاد شده است ، قدرت رهبری رابه دست گرفت ودر 3-672 ق.م. در برابر آشوریها به پا خاست . حدود دو دهه بعد ، بر اثر قدرت طلبی رهبران سکاهای آریایی در جهت کسب مقام رهبری اتحادیه و منطقه ، نزدیک یک ربع قرن ، یعنی 652 تا 585 ق.م. با توانمندی به ساماندهی حکومت و جذب دولتهای مختلف کوچک وبزرگ پرداخت که در واقع میتوان او را نقش آفرین دوران گسترش و شکل گیری پادشاهی ماد به شمار آورد . بنابر قول هرودوت، او طی نبردی سران سکاییان را به اطاعت وادار کرد ( در حدودسالهای 613 و 612 ق.م. ). دولت مانای تا قبل از 610ق.م. سلطنت کیاکسار را به رسمیت شناخت و خود جزئی از دولت ماد گردید .
دولت اورارتو نیز در آغاز دهه آخر قرن هفتم ق.م. رهبری کیاکسار را پذیرفت و جزئی از کشور ماد گردید . هم در زمان هوخشتره ( کیاکسار )، سرزمین پارس به بخشی از سرزمینهای دولت بزرگ ماد ، تبدیل گردید و هوخشتره فرمانروایی پارس را بر عهده کمبوجیه پدر کوروش بزرگ واگذاشت. به اعتباری ، لوح سیمین " آریارمنه " در همین زمان به وسیله هوخشتره به هگمتانه – پایتخت مادها – انتقال یافت . همزمان با این رویدادهای مهم و فراهم آمدن موجبات شکل گیری دولت بزرگ ماد ، با پیوستن اتحادیه های طایفه أی و دولتهای کوچک و بزرگ مستقر در فلات ایران که از هبستگیهای فرهنگی دیرینه برخوردار بودند ، هوخشتره زمان را برای در هم شکستن حکومت متجاوز و خونریزآشور که طی چند قرن با یورشهای پی در پی ، به ویرانگری و کشتارهای وحشتناک در بخش وسیعی از فلات پرداخته بود ، مناسب دید .
از مدتی پیش ، میان بابل و آشور درگیریهای صورت گرفته بود ، ولی بابلی ها کاری از پیش نبرده بودند . با توجه به تمامی زمینه ها ، کیاکسار نیروهای خود را با عبوراز گردنه های زاگرس به ایالت " آراپخای " بالاتر از نینوا ، رسانید و بعد از تسخیر شهر " طربیس " از دجله گذشت و تا شهر مشهور " آشور " پیش راند و آن را به تصرف در آورد . پس از آن ، بابلی ها دولت ماد را در آستانه در هم شکستن قطعی آشور دیدند ، بر اساس توافقهای پیشین ، به یاری مادها آمدند و با هم به محاصره " نینوا " پرداختند . در ماه اوت 612 پیش از میلاد ، نینوا سقوط کرد و به دوران حکومت خشن ترین قدرت زمان ، پایان داده شد.
سقوط نینوا و از میان برداشته شدن دولت آشور ، از جمله رویدادهایی است که مورد استقبال فراوان همه ساکنان سرزمینهای مجاور آن کشور که لطمه های بسیار از آن دیده بودند ، قرار گرفت .
کیاکسار برای آنکه بار دیگر آشور سربلند نکند ، بازمانده نیروهای آشوری را که به "حران " رفته بودند، در هم کوفت و در نتیجه سراسر بین النهرین شمالی و تمامی کشور آشور و از جمله ، ناحیه سیرو – مدی یا " سوریه – ماد " را به کشور ماد ملحق گردانید.
هوخشتره بعد از پیروزی درخشان برآشور ، به سوی غرب راند و با دولت لیدی ( Lydia ) مدت پنج سال به نبرد پرداخت . سرانجام ، بر اثر پادرمیانی بخت نصر پادشاه بابل میان دو دولت صلح برقرار گردیدو رود قزل ایرماق با " هالیس " به عنوان مرز دو کشور و به عبارتی ، غربی ترین مرز پادشاهی ماد تعیین شده . در این هنگام مادها از جنوب غربی با کشور بابل هم مرز بودند و از سوی شمال ، سراسر سرزمین " وان " یا ارمنستان جزئی از کشور ماد به شمار می رفت .
هرودوت یادآور شده است که " خاک ماد " با سرزمین " ساسپیریان " ( یعنی قبایل ایبری و گرجی ) هم مرز بود. در مورد سرزمین " کادوسیان " و " ماردان " یا گیلان و مازندران و نیز ایلام ، برخی از مورخان با شک و تردید سخن گفته اند، در حالی که در نوشته های کهن به پیوستگی آنها با ماد اشاره شده است . از جمله " کتزیاس " درباره کادوسی ها اشاره دارد که آنان تا کمی به پایان دوران دولت ماد ، جزیی از آن کشور بوده اند . در مورد ایلام نیز باید گفت که سرزمین مزبور ، دست کم بعد از سقوط قدرت آشور نمی توانسته است به صورت مستقل باقی مانده و جزیی از سرزمین ماد نشده باشد.
هرودوت به تسخیر این سرزمینها توسط فرورتیش اشاره دارد . از این رو می توان به ظن قوی گفت که حدود ماد از طرف مشرق تا " باختر " وجیحون امتداد داشته است
تقسیم بندی امپراطوری ماد
محققان سرزمین مادها رابه سه ایالت مشخص نامگذاری کردهاند:سایکس نوشته است سرزمین ماد سه استان بزرگداشت «مادبزرگ»که امروزعراق عجم یا (اراک) است «ماد سفلی»که امروزه حد فاصل کوه البرز وزاگرس است «مادآتروپاتن» که اکنون آذربایجان است.
سایکس اضافه میکند:
دولت ماد در مرکز رشته کوههای زاگرس وجلگههای حاصلخیز واقع درمشرق این رشته کوه، تشکیل شده بود. ابتدا ناحیه اطراف همدان تحت انتظام درآمد، لیکن این مرکز بزودی قلمر و خود را در چهار جانب بسط داد تا اینکه حدود شمالی آن به بحرخزر و رود(ارس)وگیلان ویقینا قسمتی ازمازندران که مادها درآنجا ساکن بودند رسید، ازطرف شمال غربی شامل ایالت آ ذربایجان گردید، ازجانب مشرق تاصحرای لوت که جمعیت قلیلی از بومیان در آن سکونت داشتند امتداد یافت درمغرب و جنوب به ایالات سرحدی آشور،آلی، بیوخارخار متصل بود گویا حدود فارس در پشت کوه تقریبا حد جنوبی ماد بوده است کلیه این قسمتها از حیث آب و حاصل خیزی بهترین ناحیه فلات ایراناست
دیاکونف محقق روسی میگوید:
سرزمین ماد بطور طبیعی به سه بخش مشخص تقسیم میگردد، نامبرده حدود بیرونی سرزمین ماد راچنین توصیف کرده است:
ماد باستان ازسمت شمال غربی با اورارتو ارمنستان وازطرف شمال بالبانی هم مرز بود و در امتداد کرانه ی دریای خزر بوسیله حاشیه مرطوب و جنگلی نواحی تاسیوکادوسی واقع در آنطرف رشته کوههای البرز که اینک گیلان، تالش و مازندران نامیده میشوند محدود میشد، درمشرق ناحیه کوهستانی خراسان باسرزمین باستانی پارت،خاک مادرااز (آسیای میانه) جدامیکرد. اندکی جنوبی تر از خاک پارت ، مرز شرقی ماد را پهنههای مرکزی و لمیزرعفلات ایران تشکیل میداد و پارتاکنا از سمت جنوب باکشور کوهستانی پارس هم مرز بود و از جنوب غربی به درههای رود کارون و کرخه محدود میشد و از طرف مغرب نیز با آشور هم مرز بود، دیاکونف سپس حدود هریک از استانهای سه گانه رامعین کرده و مشخصا ت آنها را چنین شرح داده است:
1ماد آتروپاتن
از شمال به رود ارس و ازجنوب تا کوه الوند ممتد بوده است دریاچه اورمیه و رود هائی که وارد آن میشدند مانند جغتو- رینه رود و دیگر رودها وهمچنین درهء رود قزل اوزن و سفیدرود قرار داشت که رشته کوههای البرز را قطع میکرد وبه دریای خزر میریخت، در این محدوده قرار داشت. بخش غربی این استان را نوار پهنی ازرشته کوه های موسوم به زاگروس تشکیل میداد.
2ماد سفلی
در میان دیوارههای بلند رشته کوههای شمالی و جنوبی واقع بود که کوههای شمالی آن سلسله کوههای البرز و کوه های جنوبی آن چند رشته کوه بود که بموازات کوهستان زاگرس از سوی شمال غربی به جنوب شرقی امتداد مییافت. ماد سفلی پهنهای مرکب از صحراهای خاکستری بود که حد جنوبی شرقی این پهنه،بیابان شوره زار دشت کویر است. این محدوده در زمستان یخبندان و در تابستان سخت است و فقط در دامنه این رشته کوهها اندک رطوبتی وجود دارد که نواحی زراعتی را پدید میآورد.
3 ماد بارتکنا
بارتکنا توسط زاینده رود مشروب میشده و میان دورشته کوه متوازی واقعب وده و در شمال، که رود و در جنوب، رشته کوههای جنوبی ایران این ناحیه را محدود میساخته است بنابر این سرزمین اصلی ماد شامل تمام نقاط آذربایجان وکردستان وهمچنین ایران مرکزی بوده است.
تحقیقات بین المللی در مورد مردم شناسی کوردها
رشد تحقیقات به زبانهای غیر فارسی (خصوصاً انگلیسی، آلمانی، روسی و فرانسوی) دربارهی ویژگیهای گوناگون کوردهای ترکیه، عراق، سوریه و شوروی سابق در یکصد سال گذشته قابل توجه بوده و اغلب آنها در مؤسسات تحقیقاتی کوردشناسی صورت گرفته است. کتاب تحقیقی و مردم شناسانهی کورد و کردستان (نیکیتین: ۱۳۶۶) از این نمونه است. این کتاب میکوشد براساس مطالعات و مشاهدات مستقیم، تصویر نسبتاً جامعی از ابعاد گوناگون زندگی کوردها و مبارزات آنها را، از گذشته تا جنگ جهانی دوم، ارایه دهد. البته انگیزهی نویسندهی روسی از انجام این تحقیق، پنهان نیست در زبان فارسی و در میان محققان ایرانی، کتاب تحقیقی کرد و پیوستگی تاریخی نژادی او، نوشتهی رشید یاسمی یک نمونهی خواندنی است (یاسمی: ۱۳۶۳). یاسمی در کتابش بهطور غیرمستقیم، ناسیونالسیم کوردی و استقلالگرایانه را منتفی میداند زیرا از نظر او، از جهات متفاوتِ نژادشناسی، زبانشناسی، مردمشناسی و تاریخی، ایرانی بودن کوردها قابل دفاع است. در سه ـ چهار دههی اخیر، مطالعات درخورتوجهی به زبان انگلیسی دربارهی کوردها انجام شده است (بارث: ۱۹۵۳، ۱۹۶۱؛ ادموندز: ۱۹۷۱، ۱۹۵۷؛ قاسملو: ۱۹۸۰، ۱۹۶۵؛ کینان: ۱۹۶۴؛ مکداوِل: ۱۹۶۶؛ انتصار: ۱۹۸۴ ؛ مکدونالد: ۱۹۸۸؛ وان برونِسن: ۱۹۸۶،۱۹۸۳). نکتهی قابل توجه اینکه حتی کتابهایی که پس از ۱۹۸۰ نگاشته شده است به چگونگی تبدیل ناسیونالیسم کوردی به جنبش کوردی ـ خصوصاً در ایران پس از انقلاب ـ توجه محوری نشان ندادهاند. در سالهای اخیر کتاب قومیت و قومگرایی در ایران (احمدی: ۱۳۷۸) کوشش کرده است اغلب اقوام ایرانی را در چارچوب فرایند دولت ملی در ایران معاصر مورد بررسی قرار دهد. احمدی، ناسیونالیسم قومی را بیشتر مصنوع ایدئولوژیهای گروههای سیاسی و حامیان خارجی آنها میداند. البته در تحقیق او نیز فراز و فرود جنبش کوردی بهطور اختصاصی مورد توجه قرار نگرفته است(
پیشینه ملت کورد
مردم کورد در دامنهی کوههای آرارات و زاگرس زندگی میکنند. کوردها در دامنهی شرقی کوههای مذکور با اقوام دیگر ایرانی مثل آذریها، لرها و بختیاریها و در دامنهی غربی این کوهها با عربها و ترکها و در دامنههای کوههای آرارات با ارمنیها مجاورند. در حال حاضر مرزهای سیاسی و مصنوی مناطق کوردنشین را به چند قسمت تقسیم کرده
ریشه واژه کورد به درستی مشخص نیست. رینولدز بر این باور است نام کورد از واژه کوردو که برای نخستین بار در یک سنگنبشته سومری مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد با عنوان "زمین کار-دا" آمده است در ارتباط است.کوردواز نظر ریشه شناسی مربوط به اصطلاح آشوری اورارتو که همان آرارت میاشد است. به باور آستریان ، منطقیترین توضیح این است که این واژه با کیرتیها (یک قبیله باستانی) در ارتباط باشد
برخی بر این عقیده اند که نام کورد برگرفته از سرزمین باستانی کردوئنا در جنوب دریاچه وان بوده است
واژه کورد به صورت (کورت) در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت "کرد" انتقال یافته است
پس از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند. مثلاً محمد بن جریر طبری مینویسد:
در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کوردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحییبن خالد برمکی بود، به منصور خلیفه عباسی پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کوردان را به خالد برمکی واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت، غالب مورخان و جغرافیانویسان قدیم مانند اصطخری و ابن بلخی و مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام، واژه ی کورد را در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای کوچنشینان ایرانیتبار به کار بردهاند
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۷۲۳ در تاریخ دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۲ ۱۸:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|