سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟
به به
جای ما نیست در این شهر بمانیم عزیزان
بار من بس که سبک بود جلوتر رفتم. بداهه
بارها گفته ام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
به به
من به خلوتگه راز ار چه ز غفلت نرسم
باز هم در دل خود شوق رسیدن دارم. بداهه
چه کند شاعر صوفی صفت سوخته دل از سر شب تا به سحر همچون من
هیچ جز پرسه زدن در صف دل سوختگانی که زخود بی خود و با خویشتنند. بداهه