سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      ترجمه‌ی چند شعر از رفیق صابر
      ارسال شده توسط

      سعید فلاحی

      در تاریخ : ۶ روز پیش
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۵ | نظرات : ۱

      ترجمه‌ی شعرهایی از استاد "رفیق صابر" (به کُردی: #ڕەفێق_سابیر) 

      (۱)
      [ترانه‌ی حلبچه] 
      حلبچه را تنها مگذارید!
      امشب باد جنوب او را در خواهد نوردید!
      مه و غبار او را می‌پوشاند،
      مهتاب به پروازش در خواهد آورد،
      گلویش را به طلوع آفتاب خیس کنید،
      زخم‌هایس را با نسترن‌های کوهی مرهم نهید،
      با آوازی قدیمی، 
      یا سرسبزی جنگل، بپوشانیدش،
      با موج‌های دریا غم‌هایش را بزدایید،
      از این شب سیاه نجاتش دهید،
      ابرهای روی سرش را بتارانید و 
      از رعد و باد دور نگه‌اش دارید...
      ...
      حلبچه را تنها مگذارید!
      کودکی بازیگوش است!
      شهر را پر از بلوا خواهد کرد،
      ماه را مبدل به موشک کاغذی و 
      اسب سواری چیره دست است، آن هم چه سوارکاری!
      اسب خورشید را زین خواهد کرد 
      با آواز و روشنایی و بوسه!
      زمین را وسعت می‌بخشد 
      باید کجاوه‌اش از گل باشد 
      یا که از رنگین‌کمان!
      عروسی‌ی بر پا خواهد کرد،
      زیرا امشب او شاهزاده‌ی عشق است.
      حلبچه عاشقی لجوج است!
      از رعد و باد دور نگه‌اش دارید 
      حلبچه را تنها مگذارید!
      مهتاب به پروازش در خواهد آورد.

      (۲)
      بخدا عزیزم،
      هر چیزی حد و حدودی دارد،
      حتا دل شکستن هم!

      (۳)
      چگونه می‌شود؟
      در وجود من برای ابد مانده‌ای و 
      اما عمرت چون گل و پروانه‌ بود!

      (۴)
      چگونه نبودنت را تحمل کنم؟!
      وقتی که تمام زندگی 
      یک‌سره چشم‌انتظار آمدنت بودم.

      (۵)
      مهربانی کی چنین است؟!
      با خودت همه چیز را بردی،
      الا من...

      شعر: #رفیق_صابر
      ترجمه: #زانا_کوردستانی 

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۵۳۱۲ در تاریخ ۶ روز پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۳ شاعر این مطلب را خوانده اند

      حسام رجبی

      ،

      محسن گودرزی

      ،

      محمد باقر انصاری دزفولی

      نقدها و نظرات
      محمد باقر انصاری دزفولی
      ۲ روز پیش
      هزاران درودتان باد
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1