درودتان جناب استاد آزادبخت عزیز و گرامی
بسیار برایم باعث افتخارست که داستانک از نظر ارجمندتان گذشت و تحلیل وزین بر آن نگاشته اید.
تحلیل شما بسیار جالب و عمیق و هوشمندانه است. نگاه شما به فیلم "سرگیجه" و مقایسه آن با تحلیلهای روانکاوانه و پارادوکسیهایی نظیر تاریکی و روشنایی، بسیار دقیق و تأملبرانگیز است. به ویژه، تأکید بر نقش زوم در نمایش سرگیجه و بازنمایی ناخودآگاه به خوبی به جنبههای روانشناختی و فلسفی فیلم پرداخته است.
که بسیار از آن بهره بردم
زنده باد
پرسش شما درباره اینکه آیا برگشتن به حالت اولیه باعث رفع سرگیجه میشود یا خیر، به نظر من، به ماهیت سرگیجه به عنوان یک وضعیت دائمی و تکراری برمیگردد. سرگیجه به عنوان یک علامت از فقدان و بیثباتی، ممکن است هرگز به طور کامل رفع نشود، بلکه بیشتر به عنوان یک تجربه مستمر از بازنمایی فقدان در زندگی سوژه باقی بماند. بنابراین، ممکن است برگشتن به حالت اولیه نتواند به طور کامل سرگیجه را رفع کند، بلکه تنها به ایجاد تکرار و تحریف در درک سوژه از واقعیت میانجامد.
با تقدیم احترام و سپاس از شما استاد گرانمهر
برای این تحلیل عمیق و تفکر برانگیز
مانا مانید و نامی و هماره شاعر
درود برشما بانو سمیعی عزیزم
بسیارزیبابود
لذت بردم ازقلم زیبایتان
آفرین