سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        پرنده وسقراط
        ارسال شده توسط

        مریم عادلی

        در تاریخ : سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۴۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۸ | نظرات : ۱۰

        🌹درودی می دهم بر خوبرویان🌹
        🌹سلامی برهمه پاکیزه گویان🌹
        پرنده آواز سر می داد.
        چه خوش می سرود.
        و نظاره گران چه خوش همراهی می‌کردند.
        هر روز صدا برصدا پیش می رفت.
        هر روز نغمه ای دیگر می آغازید.
        وهرروز خلقتی دیگر می کرد.
        پرنده شد شهره ی شهر و
        باغ سرشار از افتخار...
         
        باغبان گفته بودبخوان لیک پای از قفس بیرون منه که تو را سنگین مجازاتی خواهد بود که ندانی...
        پرنده خواند و ماند.
        شب شوم رسید و سقراط راکه سیر وسلوک شبانه ،پایش را به حریم پرنده باز کرده بود ،چشمش بر پرنده ی زار افتاد ،بی آنکه بپرسد درقفس را گشود و
        پرنده بر شانه های سقراط نشست.
         
        نشست ونشستند وباهم آوازی نو سر دادند.
        آواز دادند و خود آگاه وناخودآگاه خود را برباد...
        کلاغان چهل گیس چهل نشان،باغبان را خبر دادند .باغبان نیز جغدان سیاهی را بخواندتا بر پرنده و سقراط تدبیری اندیشند.
        جغدان سیاهی پرنده وسقراط رابرپاهای کژدم تقدیر بستند وبه آسمانها پرواز دادند و تا جنگل‌های هزاردستان هزار پهلو...
        آنجابود که شوکران راشیر کردند تاسقراط نگون بخت را در چاه فراموشی ،ساقط کند.
        با کنار رفتن خورشید ،حال نوبت پرنده ی خوش صدای نا برده کام بود که با پنبه ی آغشته به خون شوکران درنافرجام گاه تاریخ مسلوخش کنند.
         
        روز بعد پرنده سانان شعله ها در دست ،جغدان تاریکی را نهیب دادند که پرنده ی خوش صدا بی گناه بود وآنچه کردید ناحق ...
        جغدان آواز دادند که پرنده خود* سقراط بود.
         
        تادرودی دیگر بدروووووووود

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۸۰۷ در تاریخ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۴۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۳۰
        درودبرشما
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۳۷
        سلام برشما شاعر گرانقدر

        خوش آمدید خندانک و ممنونم ازتوجه به صفحه اینجانب
        خندانک زنده باشین
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۱۳
        درود بانو عادلی زیبا وجالب بود
        پرنده خود سقراط بود
        یا چیزدیگر سقراط خود پرنده بود
        کدام به ذهن تان تداعی می شود
        به نظرم سقراط خود پرنده بود
        چون اول ماجرا حرف از پرنده است تا انتها به سقراط می رسد پس سقراط در قفس آزاد شود پرنده ای است که آزاد می شود
        سپاس
        مریم عادلی
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۵۶
        سلام براستاد آزادبخت گرامی
        سپاس از توجه شما به صفحه ی بنده
        پرنده از نظر خودم یکی بود چون سقراط که زبان
        سقراط بود ،نیمه ی گم شدش یا... خندانک
        ولی کمی مخاطب رو گیج کردم تا خودش مفهوم رو دریابه
        می تونه خود درونی سقراط هم باشه ،خواننده رو به چالش کشوندم
        با تشکر دوباره ونظر لطفتون🙏🙏
        آوا     صیاد
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۷
        درود بانو عادلی شمانویسنده موفقی خواهی شد
        نشست ونشستند وباهم آوازی نو سر دادند
        در حالت اول یک تحول در ایجاد یک تغییر برای آواز سر دادن
        چه نوع آوازی
        فکر کنم نویسنده به عمد مشخص نکرده که چه آوازی در سردارد
        اما به یقین مشخص کرده که آواز قدیمی در کار نیست
        وآوازی نو در کار است این یعنی یک تغییربرای آواز
        سپاس از اشتراک زیبایتان
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۲۸
        سلام برشما آوای عزیزم
        سپاس ازتوجه شما به صفحه اینجانب
        لطف کردین خندانک خندانک خندانک
        بله آوازی که نمی بایست
        بالا رود واین شد که خودرا برباد دادن

        خوشحالم از توجه و ریزبینی تون
        🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۹
        البته باید گفت خیلی حرف داشتم اما در این جا نمی گنجد ووقت کم سپاسمندم
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۲۹
        قربانت برم خوشحال میشم از بحث دراین مورد
        خندانک خندانک
        وراهنمایی شما عزیزم
        ارسال پاسخ
        افسانه نجفی
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۳۰
        سلام درود بر شما ...بسیار زیبا
        مریم عادلی
        مریم عادلی
        شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۰
        سلام ودرود برشما
        سپاس از توجه ولطف شما عزیزم
        خندانک خندانک خندانک 🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1