انجمنهای ادبی یکی از تشکلهای مهم حفظ میراثهای فرهنگی مکتوب و زنده نگهداشتن هنر و جایگاه هنرمندان حوزۀ نویسندگی و شعر و ادب هستند.
اما چرا انجمنهای ادبی همیشه با چالشهای متعدد مواجه هستند؟ چرا اساساً بسیاری از مردم، اقبالی به مجامع فرهنگی و تشکلهای ادبی ندارند؟ آیا مردمان ما با فرهنگ و ادب بد هستند؟ و یا بلد نیستند؟
من فکر میکنم دغدغههای فکری هر جامعه، نقش مهمی در اولویتدهی میزان اهمیت به مسائل پیرامونی در جامعه را دارد. به عنوان مثال مردمی که در جامعه دغدغههای اقتصادی و تأمین مایحتاجهای غذایی و زیست عادی حداقلی را دارند، نمیتوان به ایشان این خرده را گرفت که چرا دغدغۀ فرهنگ و ادب ندارند.
اما آیا این به آن معناست که عاشقان فرهنگ و ادب، دست روی دست هم بگذارند تا زمانی که مشکلات رفع شود؟ طبیعی است که خیر.
دست روی دست گذاشتن، چارهی کار نیست؛ اما نگاه واقعبینانه و البته فعالانه، رمز موفقیت در مسیر سخت و پرچالش است. این نگاه واقع بینانه یعنی بپذیریم ما هنوز فاصلههای زیادی با نقاط مطلوب داریم؛ اما میتوانیم به سهم خود اثرگذار باشیم و توسعهای به فرهنگ و ادب سرزمینمان بدهیم.
هر کدام از ما برای شعر و ادب فارسی، میتوانیم تلاشی نماییم و بکوشیم که فرهنگ ایرانزمین به نسلهای بعدی منتقل شود.
اگر دقت داشته باشیم که گاهی حتی یک نفر میتواند برای طیف وسیعی از انسانهای جامعه الهامبخش و اثرگذار باشد، آن وقت نقش خود را ساده نمیپندازیم و متوجه خواهیم شد که چقدر میشود تأثیرگذار بود و اقدامات ماندگار انجام داد.
🩵🩵🩵🩵🩵
🩵💙💙💙
💙💙💙
🩵🩵
💙