سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        عُجب
        ارسال شده توسط

        سعید صادقی (بینا)

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۰۵:۲۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۸۱ | نظرات : ۹

        عُجْبْ از رذایل اخلاقی، به معنای خشنودی از اعمال نیک خود و بزرگ شمردن آنها، در صورتی که آنها را از جانب خود بداند نه از جانب خدا. در علم اخلاق از اموری همچون قدرت، زیبایی، نسب و کثرت فرزند به عنوان اسباب عجب یاد شده و تباه شدن اعمال نیک، تکبر و فساد عقل از پیامدهای آن شمرده شده است.
        عالمان اخلاق، عجب را ناشی از جهل می‌دانند و معتقدند با آگاهی و معرفت درمان می‌شود. همچنین بر این باروند که این رذیله اخلاقی را باید از طریق اسباب و ریشه‌های آن درمان کرد.
         
        مفهوم
         
        عجب به معنای بزرگ شمردن و خشنود شدن از اعمال نیک خود است به شرط آن که نسبتشان را به خدا فراموش کند، آنها را از جانب خود بداند و از تباه‌شدن آنها نترسد.[۱][یادداشت ۱] البته ملا احمد نراقی عجب را خودبزرگ‌بینی و ناشی از پنداشتن کمالی در خود می‌داند.[۲]
         
        نسبت با تکبر و اِدلال
         
        عجب معنایی نزدیک با تکبر دارد با این تفاوت که در شکل‌گیری عجب، انسان خود را با دیگران مقایسه‌ نمی‌کند ولی در تکبر، انسان خود را از دیگران برتر و بالاتر می‌داند.[۳]
        در تفاوت میان عجب و اِدلال گفته شده که عجب بزرگ شمردن عمل و منت گذاردن بر خدا به واسطه انجام برخی اعمال و عبادات است، اما در ادلال علاوه بر آنها، انسان خود را مستحق حقی هم می‌داند که با وجود آن، خوف و ترسی ندارد.[۴]
         
        اسباب
         
        عالمان اخلاق اسباب و انگیزه‌های مختلفی برای عجب بیان کرده‌اند. فیض کاشانی در المحجة البیضاء، جمال و زیبایی، قدرت و توانایی، زیرکی و عقل، نسب و خاندان، انتساب به سلاطین و قدرتمندان، کثرت فرزندان، مال و ثروت و فکر و اندیشه را از اسباب عجب شمرده است.[۵] آنان همچنین آیات «وَ یوْمَ حُنَین اذْ اعْجَبَتْکمْ کثْرتُکمْ»،[۶] آیه ۲ سوره حشر و آیه ١٠٤ سوره کهف را با عجب مرتبط دانسته‌اند.[۷] نراقی گفته است که عجب در عبادات با فلسفه آنها که اظهار ذلت و خواری در برابر خداست، منافات دارد.[۸]
         
        پیامدها
         
        در روایات آثار و پیامدهایی برای عجب بیان شده است؛
        تباه کردن اعمال نیک؛ از پیامبر(ص) نقل شده که عجب اعمال ۷۰ ساله انسان را از بین می‌برد.[۹] همچنین بر پایه روایتی که از امام صادق نقل شده دو نفر فاسق و عابد وارد مسجد شدند اما هنگامی که از مسجد بیرون می‌آمدند، فرد فاسق، عابد و عابد فاسق شده بود زیرا عابد در مسجد دچار عجب شده بود و به عبادت خود می‌نازید، اما فاسق در فکر توبه بود و استغفار می‌کرد.[۱۰]
         
        تکبر؛ عجب را از اسباب و منشا تکبر دانسته‌اند.[۱۱]
        از یاد بردن و یا کوچک شمردن گناهان.
        بزرگ شمردن اعمال، عبادات و منت گذاشتن بر خدا.[۱۲]
        در روایات، فساد عقل[۱۳] و خرد[۱۴]، هلاکت[۱۵] و تنهایی[۱۶] از پیامدهای عجب دانسته شده، همچنین عجب، مانعی برای دانش‌افزایی[۱۷] و رسیدن به کمالات[۱۸] معرفی شده است.
         
        بر پایه روایتی که در نهج البلاغه آمده، گناهی که انسان را ناراحت کند یا او را وادار به عذرخواهی کند از کار نیکی که او را به عجب درآورد، بهتر است.[۱۹]
         
        درمان
         
        فیض کاشانی عجب را بیماری‌ای می‌داند که علت آن جهل و نادانی است و از آنجا که وی هر مرضی را با ضد آن قابل درمان می‌داند، معتقد است که عجب نیز با آگاهی و معرفت درمان می‌شود.[۲۰] فیض و برخی دیگر از عالمان اخلاقی بر این باروند که برای درمان عجب، باید به اسباب و ریشه‌های آن توجه کرد؛ اگر سبب عجب یکی از نعمت‌های خدا مانند زیبایی، قدرت و کثرت اولاد است، انسان به این نکته توجه کند که خدایی که این نعمت‌ها را به او داده در یک چشم به‌هم زدن می‌تواند آنها را از او بگیرد همچنین از کسانی که در طول تاریخ این نعمت‌ها را داشته‌اند، و از آنها در راه صحیح استفاده نکرده‌اند، عبرت بگیرد. به عنوان نمونه درمان عجبی که سبب آن قدرت و توانایی است، توجه به بزرگی قدرت الهی و نیز توجه به مراحل آفرینش انسان است که از چه چیزی خلق شده است. همچنین اگر عجب او ناشی از فکر و اندیشه‌ است علاج آن به این است که همیشه نظریات خود را متهم کند مگر اینکه دلیل قطعی از قرآن یا روایات بر صحت آن گواهی دهد همچنین آن را بر افراد صاحب‌نظر عرضه کند.[۲۱]
        بر پایه وصیتی از امام باقر(ع) به جابر بن یزید جعفی، با شناخت نفس باید راه عجب را بست «وسدِّ سبيلَ العُجب بمعرفة النفس».[۲۲]
         
        سخن عیسی بن مریم در باره رابطه حماقت و عُجب:

        من بيماران را مداوا كردم و به اذن خداوند شفايشان دادم. كور مادر زاد و پيس را به اذن خدا بهبود بخشيدم، مردگان را معالجه نمودم و به اذن خدا زنده‌شان كردم و در صدد معالجه احمق برآمدم ، اما نتوانستم او را اصلاح گردانم! عرض شد: اى روح اللّه ! احمق كيست؟ فرمود: خودرأىِ خودپسند؛ كسى كه همه فضايل را براى خودش قائل است و عيبى در خود نمى بيند و هر چه حق و حقوق است براى خودش مى‌داند و براى ديگران نسبت به خود، حقى قائل نيست. اين همان احمق است كه براى درمان او راهِ چاره‌اى وجود ندارد.*

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۲۸۷ در تاریخ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۰۵:۲۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۰۶:۳۰
        درود بر شما سعید جان خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۶:۱۳
        درود بیکران
        سید بزرگوار
        ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۴۸
        خندانک
        درودبرشما جناب صادقی عزیز خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۶:۱۴
        بینهایت سپاس
        بانو عجم بزرگوار و عزیز
        درود بر شما خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۰۷:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۶:۱۴
        درود عارف جان خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۶:۱۶
        ادلال چیست؟

        منّت نهادن را ادلال گویند. از این موضوع در باب صلات بحث شده

        ۱ - ادلال در عبادت

        ادلال در مقام عبادت به این است که بنده بپندارد خداوند را بیش از حدّ استحقاق عبادت کرده است و همین مسأله او را از برآورده نشدن خواسته‌هایش در پیشگاه خداوند به شگفتی وادارد که خطر آن از خطر عجب بالاتر است.

        ۲ - اثرات ادلال بر خداوند

        ادلال بر خداوند، از موانع قبولی نماز، بلکه هر عبادتی است، لیکن به قول مشهور، موجب بطلان عمل نمی‌شود؛ خواه مقارن با عمل باشد یا بعد از آن
        فاطمه بهرامی
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۶:۳۴
        درود جناب صادقی
        بسیار پند آموز بود
        سپاس از زحمات شما
        ایام بکام خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴
        بینهایت سپاس بانو
        امیدوارم مفید فایده قرار بگیرد
        درود بر شما خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1