در چهارم اسفند 1332در محله آبروان شهرستان مرزی آستارا متولدشد.دوران دبستان ودبیرستان را در آستارا ودوره کاردانی وکارشناسی ادبیات را در رشت به پایان رساند.دبیر ادبیات دبیرستانهای آستارا شد. شعرراازسال 1347شروع نمود ودرانواع قالب ها شعر را ادامه داده است .در سال1361اولین مجموعه شعرش به نام "درسوگ سپیداران"توسط انتشارات امیرکبیر (11هزارنسخه)چاپ و منتشر نمود که شامل شعرهای قبل و بعد از انقلاب می باشد.در طول مدت شعر و شاعری نقد شعر را با فعالیت های هنری در زمینه گرافیک ادامه داد.
درسال 1372تا سال 1381 از شعر کناره گرفته و بعد از ده سال با پیشنهاد شعر فرانو به جامعه ادبی دوره جدید شعری خود را آغاز نموده است و طنز به مفهوم مطلق را با شعرهای جدیدش عرضه نموده . اولین آلبوم این نوع شعر به نام "بفرمائید بنشینید صندلی عزیز!"سال 1382از سوی انتشارات نیم نگاه تهران در سه هزار نسخه چاپ و منتشر شد که بلافاصله نایاب شد.
در سال 1385 دومین آلبوم شعر فرانو با نام "زنبورهای عسل دیابت گرفته اند"از سوی انتشارات ابتکار نو چاپ و منتشر شد که برگزیده حوزه هنری به عنوان کتاب سال طنز و منتخب کتاب سال جمهوری اسلامی گردید وب لافاصله به چاپ دوم رسید(1386) وچاپ سوم آن (1387)به بازار عرضه خواهد شد.
همزمان با چاپ دوم مجموعه شعر "زنبورهای عسل دیابت گرفته اند"انتشارات مروارید سومین آلبوم شعر فرانو را با نام "پسته لال سکوت دندان شکن است"را در 1650 نسخه (بهار87)منتشر نمود که چاپ دوم آن به زودی منتشر خواهدشد.هم چنین انشارات مروارید اولین آلبوم شعر فرانو را (بفرمائید بنشینید صندلی عزیز!) به چاپ دوم رساند که تا پایان شهریور منتشر خواهد شد .
در محدوده نقد شعر جایزه دوم خبرنگاران را در سال 84 دریافت نموده و در حال حاضر به انتشار شعرهای فرانویی خود در مطبوعات مشغول است و درجوار آن به طرح آرم می پردازد .آرم علوم پزشکی گیلان ..شرکت صنعتی جبال و سازمان خصوصی سازی کشور از کارهای اوست .
شعر فرانو با ویژگیهایی از قبیل کوتاهی ..ایجاز..طنزنهان ..استفاده از واژه های معمول با سادگی وروانی از محیط زیست ومیراث فرهنگی ومصائب انسان امروز می گویدبا پرهیز از عاشقانه های لوس وشعارهای سیاسی دارای پوسته ای برای عوام و هسته ای برای خواص شعری متناسب با ذوق و ذائقه ایرانی با چنین مهندسی واژگان به جذب مخاطب امروز توجه دارد و توانسته است با لحنی معصومانه و طنز آلود به معضلات اجتماعی بپردازد و در جذب مخاطب موفق باشد.
در پایان یکی از اشعار ایشان را با نام کارنامه برای دوستان نوشتم:
در پیاده روی 47 شعری خواندم ملیحه خندید
گفتم بالاخره بله یا خیر؟گفت :خیراست انشاالله!
بعد دراتاق 57 شعری خواندند باران گرفت وصیغه جاری شد
همان شب شعری خواندیم تخت سرفه کرد ,عرفان سروده شد
بعدها در اتاق 62شعر تازه ای خواندیم تخت عطسه کرد وایثاربه چاپ رسید
برای نان به مدرسه رفتم باباشلنگ آب تعارف کرد کلاس به سکسکه افتاد
بعد آقای مدیر شعری خواندند ومن 30سال پیرشدم
حالا در اتاق 81 نشسته ام آخرین حکم کارگزینی را می خوانم
ملیحه میخندد ایثار به افتخار من تست میزند وعرفان
رفته است در پیاده رو شعر بخواند تا من بعدا پدربزرگ شوم!