سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        از فروغ نوشتن سخت است
        ارسال شده توسط

        علی عبداللهی

        در تاریخ : جمعه ۲۳ فروردين ۱۳۹۲ ۱۵:۱۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۶۵ | نظرات : ۲

        از فروغ نوشتن سخت است ،دلیل پیچیده بودن خودش نیست که آسان قابل فهم است از نظر نوع نگاه و تیپ بیان و چگونگی سیر .
        او بر عکس من و ماهایی که چندگانه اند و شخصیتی پیازی دارند که لایه لایه است و هر لایه از لایه قبل جداست .
        فروغ یک لایه شخصیت بیشتر ندارد خودش است .فرم و محتوا یکیست.
         
        لخت شدم تا در آن هوای دل انگیز
        پیکر خود را به آب چشمه بشویم
        وسوسه می ریخت بر دلم شب خاموش
        تا غم دل را بگوش چشمه بگویم
        آب خنک بود و موجهای درخشان
        ناله کنان گرد من به شوق خزیدند
        گویی با دست های نرم و بلورین
        جان و تنم را بسوی خویش کشیدند
        بادی از آن دورها وزید و شتابان
        دامنی از گل بروی گیسوی من ریخت
        عطر دلاویز و تند پونه وحشی
        از نفس باد در مشام من آویخت
        چشم فروبستم و خموش و سبکروح
        تا به علف های ترم و تازه فشردم
        همچو زنی که غنوده در بر معشوق
        یکسره خود را به دست چشمه سپردم
        روی دو ساقم لبان مرتعش آب
        بوسه زن و بی قرار تشنه و تب دار
        ناگه در هم خزید ...راضی و سرمست
        جسم من و روح چشمه سار گنه کار
        برای فهمیدن شخصیتش کنجکاوی زیادی لازم نیست.او در زمانه ای می زید که پروین نیز.
        جالب است نوع زیست هر دو شبیه است و این اتفاقی نیست ، باید اندیشید چرا هر دو در جریان امور زندگی ناموفق هستند هر دو تنهایند .
        البته پروین از نسبت های آن چنانی که به فروغ داده شد مصون ماند که حتما علت اصلی در نوع بیان فروغ نهفته است چرا که فروغ بر روی مسائل اجتماعی دست نهاد و پروین مسائلی چون پند و اندرز و...
        فروغ نمونه بارز و تندیس انسانی است که می خواهد بیندیشد ،خودش باشد و فکر کند چگونه بودن را.
        چشم فروبستم و خموش و سبکروح
        تا به علف های ترم و تازه فشردم
        همچو زنی که غنوده در بر معشوق
        یکسره خود را به دست چشمه سپردم
        و البته هر چند جستجوگر است برای یافتن .در جامعه ای سنتی که پز مدرن شدن را درآورده و از نو بودن چیزی جز ظاهر نمی داند حتی بسیاری از روشنفکرانش هم نمی دانند چه می خواهند .در چنین جامعه ای یافتن سخت است و جستجوگر بودن معادل ماجراجویی است .
         
        دل گمراه من چه خواهد کرد
        با بهاری که می رسد از راه؟
        ِیا نيازی که رنگ می گيرد
        در تن شاخه های خشک و سياه
        دل گمراه من چه خواهد کرد؟
        با نسيمی که می تراود از آن
        بوی عشق کبوتر وحشی
        نفس عطرهای سرگردان
        لب من از ترانه می سوزد
        سينه ام عاشقانه می سوزد
        پوستم می شکافد از هيجان
        پيکرم از جوانه می سوزد
        هر زمان موج می زنم در خويش
        می روم، می روم به جائی دور
        بوتهء گر گرفتهء خورشيد
        سر راهم نشسته در تب نور
        من ز شرم شکوفه لبريزم
        يار من کيست ، ای بهار سپيد؟
        گر نبوسد در اين بهار مرا
        يار من نيست، ای بهار سپيد
        دشت بی تاب شبنم آلوده
        چه کسی را بخويش می خواند؟
        سبزه ها، لحظه ای خموش، خموش
        آنکه يار منست می داند!
        آسمان می دود ز خويش برون
        ديگر او در جهان نمی گنجد
        آه، گوئی که اینهمه «آبی»
        در دل آسمان نمی گنجد
        در بهار او ز ياد خواهد برد
        سردی و ظلمت زمستان را
        می نهد روی گيسوانم باز
        تاج گلپونه های سوزان را
        ای بهار، ای بهار افسونگر
        من سراپا خيال او شده ام
        در جنون تو رفته ام از خويش
        شعر و فرياد و آرزو شده ام
        می خزم همچو مار تبداری
        بر علفهای خيس تازهء سرد
        آه با اين خروش و اين طغيان
        دل گمراه من چه خواهد کرد؟
        رمز مخالفت ها با او هم در همین نکته است .
        .................
        ...........

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۵۷ در تاریخ جمعه ۲۳ فروردين ۱۳۹۲ ۱۵:۱۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1