زندهیاد "کمال صادق گوکچلی" مشهور به "یاشار کمال" نویسندهی سرشناس کُرد اهل ترکیه است. وی زادهی ۱۹۲۳ در روستایی کُردنشین همیته ("گوکچه دام" فعلی)، استان عثمانیه در جنوب ترکیه است.
پدر و مادر کمال سالها پس از تولد او برایش شناسنامه گرفته بودند و کارمند ثبت احوال تاریخ ششم اکتبر ۱۹۲۳ را به دلخواه خود وارد شناسنامه او کرد.
پدرش از ملاک کُرد وان بوده که در زمان جنگ جهانی اول به چوکوروا فرار کرده بود. وی کودکی بسیار سختی را پشت سر گذاشت و در تصادفی چشم راستش را از دست داد و در پنج سالگی شاهد قتل پدر به دست فرزند خوانده او در مسجد در عید قربان بود. دیدن قتل پدر چنان تاثیر تلخی بر او گذاشت که او را به لکنت زبان مبتلا کرد و پس از هفت سال از این لکنت رهایی یافت.
وی در سن ۹ سالگی به مدرسه رفت و شغلهای متفاوتی را در زندگی تجربه کرد؛ شغلهایی همچون چوپانی، کفاشی، کارگری، رانندگی تراکتور و …. او میگوید: "بهترین دوران زندگیام زمانی بوده که رانندهی تراکتور بودهام".
در سال ۱۹۹۵، مصاحبه او با مجله اشپیگل، دربارهی سیاستهای دولت ترکیه، او را به اتهام «تبلیغات تجزیه طلبی» در مقابل دادگاه امنیتی دولت ترکیه قرار داد. محاکمه با حکم برائت وی پایان یافت، اما با انتقاد مجدد وی از عملکرد دولت، یاشار کمال به اتهام «تحریک مردم»، به ۵ سال زندان تعلیقی محکوم گردید.
وی حکم زندان تعلیقی را نپذیرفت و گفت: “هر مجازاتی میخواهید نقداً بکنید، چرا که حکم تعلیقی، حکم خودسانسوری را برای من دارد و من نمیخواهم خود را دچار خودسانسوری بکنم، هنوز کارهای انجام ندادهی بسیاری دارم و باید آنهارا هرچه زودتر تمام کرده و بچاپ برسانم، اما زندگی در ترکیه، آنهم با این حکم تعلیقی، این امکان را از من سلب من کند». با این استدلال یاشار کمال بعد از گرفتن حکم زندان تعلیقی مدتی در سوئد زندگی کرد. او در این باره گفته بود: "تنها میخواهم کارهایی را که در دست انجام دارم تمام کرده و بچاپ برسانم، نمیخواهم در هیچ کشوری از جمله سوئد پناهندگی بگیرم. بعد از انجام کارهایم به وطنم ترکیه برمیگردم، دیگر آنوقت هرچه میخواهند با من بکنند". و همین کار را هم کرد.
این نویسنده شهیر کُردتبار ترکیه در سال ۲۰۰۸ جایزه بزرگ ادبیات ریاست جمهوری ترکیه را دریافت کرد که یکی از مهمترین جوایز ملی در ترکیه است و به نویسندگان، شاعران، هنرمندان و خوانندگان ملی تعلق میگیرد. همچنین او به عنوان نخستین نویسندهی ترکیهای نامزد جایزه ادبی نوبل در سال ۱۹۷۳ میلادی، شده بود.
او در سال ۱۹۷۷ جایزهی صلح ناشران و کتابفروشان آلمان را از آن خود کرده بود.
در سال ۱۹۴۰ در سایه برقراری ارتباط با نویسندگان و دست اندرکاران مجله "چبغ" یعنی "بهمن" که در آدانا منتشر می شد، اشعار خود را در این مجله به چاپ رساند.
نخستین داستان خود را در سال ۱۹۴۴ و به هنگامی که مشغول انجام خدمت سربازی در شهر قیصریه بود، با عنوان "فصه بد" به قلم گرفت.
نوشتن فکاهی و انجام مصاحبه ها برای روزنامه جمهوریت یکی از نقاط بسیار حساس زندگی هنری وی بود. وی بلافاصله بعد از چاپ کتاب اینجهممد (محمد قرقی) شهرت یافت. به عنوان یک روشنفکر مطرح وی از سخن گفتن درباره مصیبتهای کوردهای ترکیه ابایی نداشته است.
یاشار کمال که از سال ۱۹۵۰ بکرات بهخاطر دفاع از آزادی بیان و تساوی حقوق مردم دستگر و زندانی شده است، بار آخر بخاطر نوشته خود در باره مسئله کوردها بنام «ابری سیاه بر آسمان ترکیه» محکوم به یک سال و هشت ماه زندان گردیده بود. اوج خشم یاشار کمال در سال ۱۹۹۷ بود که در اعتراض به زندانی کردن «اشبر یاغمور دره لی» نویسنده نابینای ترکیه گفته بود: «تا آخر عمرم دولت ترکیه را نخواهم بخشید!»
سرانجام او در ۲۸ فوریه ۲۰۱۵ در بیمارستانی در استانبول در ۹۱ سالگی، درگذشت. جنازهاش روز ۲ مارس، پس از اقامه نماز ظهر در مسجد تشویقیه، در قبرستان زینجیرلی کویو در استانبول به خاک سپرده شد.
▪︎کتابشناسی:
گرمای زرد - ایجهممد - آنسوی كوهستان - اگر ما را كشتند - دريا قهر كرد - افسانه چیای آگری - مرد تنها - لانههای پریان - پیت حلبی - علف همیشه جوان - ستون خیمه - زمین آهن است و آسمان مس - تنهایی - قصهی جزیره - پرندگان نیز رفتند - شاهین آناوارزا - به من نگاه کن برادر! - درخت انار روی تپه - بگذار خارستان بسوزد - اربابهای آقچاساز. (۲ جلد) - پرندهای با یک بال - سربازان خدا و...
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)