سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

تقویم روز

دوشنبه 29 اسفند 1401
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
29 شعبان 1444
    Monday 20 Mar 2023

      بیشترین مخاطب

      کانال تلگرام شعرناب

      بنویس تا زنده بمانی ،هر که نوشت پادشاه می شود. فکری احمدی زاده(ملحق)

      دوشنبه ۲۹ اسفند

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      4حکایت ، به قلمِ خودم
      ارسال شده توسط

      بهمن بیدقی

      در تاریخ : ۵ روز پیش
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۰ | نظرات : ۱۰

      4حکایت ، به قلمِ خودم
       
      از رساله ی آجیلِ مشکل گشا
       
      حکایتِ اول :
       
      معممی را گرفتند تا فردا صبح اعدامش کنند ،
      تا به وقتِ اعدام باید به حبس میمانْد ،
      به نگهبانِ احمق گفت : دستارم را از من نگیرکه به آن بدجوری دلبسته ام .
      نگهبان که درمقابلِ او احساسِ گناه میکرد ازآنهمه مظلومیت !!! به او تنها گفت : حاج آقا مگر نه اینکه به  روی منبر به مردم یکریز میگوئید که به خدا دلبسته باشند نه به چیزِ دیگر؟
      او با لبخندی مکارانه ازجواب طفره رفت و رفت به درونِ سلولش .
      میانه ی شب که ازپنجره ی بازداشتگاهِ موقتیِ فکسنی که چند طبقه بالاتر ازسطح زمین بود بوسیله ی آن دستار فرار میکرد با خود زمزمه کرد : گفته بودم که به این دستار، بدجوری دل بسته ام .
       
      حکایتِ دوم :
       
      ***************************************
      **************************
      *********************************************** شرمنده ام استادخندانک
       
      حکایتِ سوم :
       
      بین ناظر و پیمانکاری درگیری ای بوجود آمد .
      پیمانکار گفت : روی پل صراط خِرَت را می گیرم ، که تو ایمان نداری .
      ناظر برای اینکه آن فضا را آرام کند به شوخی گفت :
      اگرمیگفتی وجدان ندارم قبول میکردم ، یا هرچیزِ دیگر ، ولی من به یقین ایمان دارم چونکه  نامِ  فرزندم  ایمان است .
       
      حکایتِ چهارم :
       
      شخصی مرا گفت : مثلِ فلانی ( که از وابستگان نزدیکمان است ) اثر و نامی زخود بجا بگذار که بعد از مرگت باعثِ افتخارِ تو باشد .
      به او گفتم : من هدفم فقط رضایت خداست و شدیداً عاشقِ گمنامی ام ، اگرلازم شد که به نامی افتخار کنم میگویم من فلان کَسَکِ فلانی هستم ، همین افتخار من را بس .
       
      بهمن بیدقی 1401/12/7

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۳۱۱۰ در تاریخ ۵ روز پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      ۴ روز پیش
      دومی سرشار از پند بود..😂🤪
      اولی حیله گری رو خوب نشون دادید.. خندانک
      سومی زیرکانه بود خندانک
      چهارمی بهم نَچَسبِس.. خندانک ببسید.‌.🙈

      درود بر استاد هنرمند جناب بیدقی بزرگوار خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      ۴ روز پیش
      با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      ۴ روز پیش
      دوردبرشما 🌹🌹
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      ۴ روز پیش
      با سلام و عرض ادب آقای کاظمی نیک بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      آذر مهتدی
      ۴ روز پیش
      درود جناب بیدقی
      نبض قلمتان سبز
      جالب بود کوتاه نویسی کار آسانی نیست.
      جناب افشاری گرامی شما هم اشتراک بگذارید ماهم مشتاقیم
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      ۴ روز پیش
      با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      ۳ روز پیش
      کامنتم پاک شده انگار خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0