سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        سید احمد سیدصالحی شاعر لنگرودی
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (رها)

        در تاریخ : شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ۰۳:۳۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۶۱ | نظرات : ۴

        سيداحمد سيدصالحی لنگرودی شاعر ایرانی، زاده‌ی ۱۷ اسفند ماه ۱۳۳۵ خورشیدی، در لنگرود گیلان است. 
        او که کارشناس آموزش ابتدایی در لاهیجان خوانده است؛ و بازنشسته‌ی آموزش و پروش است؛ اکنون مدیر انتشارات پرنیان دیلمان و موسسه‌ی هنری به همین نام است. 
        استاد صالحی در هیچ انجمن و جلسه‌ی ادبی شرکت نکرده‌اند؛ ولی از شدت علاقه به شعر و مطالعات گسترده در این زمینه، ایشان را تبدیل به شاعری توانا ساخته که در بیشتر قالب‌های عروضی سروده‌های فاخری دارند. تسلط ایشان بر وزن و قافیه، و نیز دایره‌ی واژگانی وسیع‌شان باعث شده آثار جذاب و دلنشینی خلق کنند.
        ایشان در سال ۱۳۸۷ وارد انجمن فرهنگیان شدند و در آنجا با اشعار استاد "شمس" آشنا شدند. ثمره‌ی این آشنایی، ورود ایشان به عرصه‌ی شعر سپید و خلق دو کتاب به نام‌های "آوازهای دیلمانی" و "موسیقی باران" بود.
        کتاب نخست را به روح فرزند از دست رفته‌شان تقدیم کرده‌اند که در نواختن سنتور به کمال رسیده بود و در سال ۱۳۸۶ بر اثر تصادف به رحمت ایزدی پیوسته است.

        ▪︎نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        [یار دل آزار] 
        يار دل آزار من، سرزده بازار من 
        رقص دلم را ببين، اين شده كردار من  
        هوش سرم برده‌ای، سر به هوا گشته‌ام
        جان و سرم عاشقت، اين شده پندار من  
        تار و ربابم ببين، شور سرم را ببين 
        دل شده‌ام دل شده، اين شده گفتار من  
        سر زده آمد كنارم بنشيند دمی
        از خود خود رفته‌ام، اين شده رفتار من  
        صبح شده كم بگو، چشم ببند از طمع 
        صورت يارت ببين، اين شده ديدار من.

        (۲)
        ز عشقت عاقبت ديوانه گشتم 
        به بويت همچو يك پروانه گشتم  
        بزن بر پرده‌ی دل هر چه خواهی‌
        كه از خود بي‌خود و بيگانه گشتم.

        (۳)
        [نفس] 
        نفسم را حبس می‌كنم
        در سينه‌ای كه 
        خانه‌ی تُوست 
        وقتی
        كنارم نفس می‌كشی.
         
         
         (۴)
        [تكيه‌گاه] 
        شانه‌هايت را
        دوست دارم
        تا بسازم تكيه‌گاهی 
        نه برای آرميدن
        كه برای رسيدن.

        (۵)
        هر روز زمین بوسه بر خاک پایت می‌زد 
        درختان در عبادتی راست‌گونه 
        گوش به زنگ خنده‌هایت  
        امروز زمین 
        صورت بر خاک افتاده‌ات را
        بوسه باران می‌کند  
        تا لاله‌ای از تو بدمد 
        تا ابد. 

        (۶)
        تابوت عشق را
        بدوش می‌کشیم  
        وقتی  
        چونان برکه‌ای  
        فقط  
        خواب رودخانه را می‌بینیم.
         
        (۷)
        آرام می‌شود
        آتشفشان عشق تو 
        در دلم  
        وقتی قدم
        به كوچه‌ی خيالم 
        می‌گذاری. 

        (۸)
        [بت] 
        چه غریبانه 
        می‌دود چشم‌ها  
        در کوچه‌هائی که 
        بوی آشنائیت را 
        می‌دهند. 
        مجنون وار 
        تیشه به قلبم می‌زنم  
        که 
        بتی بسازم از تو  
        برای پرستشت تا ابد.
         
         
        (۹)
        [چاه یوسف]  
        چشم‌هایت را 
        بگشا یعقوب
        بی‌گمان!
        چاهی که یوسف را بلعیده
        پیدا نیست 
        گرگ‌ها  
        گلوی کنعان را دریده‌اند.
         
        (۱۰)
        [رستاخیز] 
        با ياد تو 
        خوابم و خيال 
        بی‌تو 
        حبابم و سراب
        سرد و يخی
        با تلنگری می‌شكنم  
        آغوش گرم تو 
        رستاخيز من است.
         
        (۱۱)
        هنوز در انتظارم...
        سازت را... 
        کوک کنی  
        برای آوازهای دیلمانی. 

        (۱۲)
        باران زخمه‌هایت 
        دشت سکوت مرا 
        سیراب می‌کرد
        اینک  
        در غربت ریزش مضراب‌هایت 
        سوختن را 
        به تماشا می‌برم.
         
        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (رها) 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۹۴۰ در تاریخ شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ۰۳:۳۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ۰۷:۴۵
        درود بر خانم طیبی ادب پرور
        درود بر شاعر و استاد همشهری ام جناب سید صالحی خندانک
        زهره دهقانی ( شادی)
        شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۴۱
        سلام و درود بانو طیبی عزیز
        افتخار آشنایی با استادی شعرپرور داشتم از قلمتان
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        زهره دهقانی ( شادی)
        شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۴۱
        سلام و درود بانو طیبی عزیز
        افتخار آشنایی با استادی شعرپرور داشتم از قلمتان
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ۱۵:۰۹
        درود و عرض ادب محضر شما ادیب گرانقدرم سرکار خانم طیبی عزیزم
        قدردان همت بلند شما هستم
        از اینکه بزرگان و ادیبان کشورم را معرفی میکنید بینهایت سپاس
        در پناه خداوند شاد و سربلند و جاوید نام باشید خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1