يکشنبه ۲ دی
شهدا وقتی می روند که کارشان را کرده باشند ( تحلیل عرفانی ) ۲
ارسال شده توسط سعید صادقی (بینا) در تاریخ : سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۴۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۸۷ | نظرات : ۱۶
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
لا اله الا الله الملک الحق المبین
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا﴿۲۳﴾
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. احزاب 23
حیات عند الرب نقطه ی پایانی معراج بشریت است و جز با شهادت نمی توان به این مقام دست یافت. شهید آوینی
شهدا قطع به یقین در زندگی در سیر تحول درونی خود با خدای خویش عهد و پیمانی محکم بسته اند که در آخرین ترک تعلع که خون دادن است با رب العالمین معامله کرده اند. داستان از آنجا شروع می شود که محیط زندگی را برای روح خود کوچک و حقیر میبینند و گمگشته ی خود را طلب می کنند.
روحی که ایثار را متوجه بشود، همزمان درد را شناسایی کند طبیعی ست که خود را مکلف می بیند. این روح با عقلانیت عاشقانه با خود شبانه روز کلنجار میرود چرا که آنسوی قصه تماما در دست پر توان خداوند است. پس توکل بر خود او. محیط برقراری اتصال با حبیب، قلب است. قلب المومن عرش الرحمن. جایگاهی که شهید پرورده می شود و پرواز را می آموزد قلب است که لطیف و لطیف تر میشود. مهم نیست او در چه شرایطی وارد این عهد و پیمان شد مهم آن است وقتی قرار بسته شد و بر آن عهد ماند و صادق بود دیگر بر عهده خداست جفت و جور کردن مقدمات و ملزوماتش. مهم خواست و عهد و عزم راسخ است.
زندگی زیباست اما شهادت از آن زیبا تر است. سلامت تن زیباست اما پرنده ی عشق تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند. شهید آوینی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۱۶۷۷ در تاریخ سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۴۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سلام بزرگوار درود بر شما
ترک تعلق در آخرین قدم گذشتن از حیات است و در دنیا رازی ست که جز به بهای خون فاش نخواهد شد. از دیگر روی تنها کسانی خوب می گیرند که خوب زندگی کرده باشند.
شهید شهادت را زندگی میکند تا لحظه ی شهادت.
| |
|
سلام درود بر شما نمیدونم ممنونم | |
|
سلام و درود فراوان برشما بانو راستش را بخواهید نمی خواستم متن پیش رو را تقریر کنم اما چون در شماره اولش قول بر نگارش این مطلب را داده بودم این مهم به سرانجام رسید. در واقع خود من لایق نگارش چنین مطالبی نیستم البته در حال کنونی ام چرا که باید بیشتر به کردار خود بپردازم تا به گفتار نزدیک شوم. و شما درست فرمودید بزرگوار البته میدانم مخاطب تان را در مورد متعصبین بی عمل منضور داشتید. اما من همیشه به این ارتباط گفتار با کردار فکر میکنم. ممنونم از اینکه مطلب زیبایتان را به اشتراک گذاشتید. درود بر شما | |
|
درود جناب صادقی ارجمند متشکرم از اینکه خواندید. مسلما منظور نظرم فرد شما نیستید خدا نکند به دوستان عزیزچنین جسارتی کنم. اما شما کافی ست نیم نگاهی به افراد که مسئولیتی بدست آوردند و از قبل شهدای گرانمایه به جایی رسیدند متاسفانه قدر شهدا را ندانسته آنها را پل موفقیت های مادی قرار دادند و این شد اوضاع ایران عزیز که نمیدانیم واقعا چه آینده ای خواهد داشت. اگر از متن بنده چنین استنباطی داشتید بسیار عذرخواهیم را بپذیرید. 🌺🍃🌺🍃
| |
|
سلام مجدد بزرگوار درست می فرمایید جای بحثی نیست هر کس به خون شهدا خیانت کند بلاخره بی پاسخ نمی ماند. من هم عرض کردم تا حدودی متوجه منظورتون شدم ولی کلا فاصله ی حرف تا عمل برایم مهم است از آن طرف عمل تا معرفت نیز همینطور. درود فراوان بر شما و ممنون از اشتراک مطالب تون | |
|
سلام و عرض ادب و احترام و التماس دعا از شما بزرگوار | |
|
درود مجدد ان شاء الله ممنونم از دعای بالا بلندتون من هم تشکر میکنم و همین دعا رو برای تک تک سالکان طریق از جمله شما دارم درود | |
|
سلام و درود فراوان بر شما بانو خیلی ممنونم از نگاه ارزشمندتان به شهدا و تکریم اینچنین | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جقدر زیاد میتونم اسم ببرم از بزرگانی که شهید نشدند و در اولین لایه های قرب خدا بودند.
و شاید منظور شما زندگی بر اساس دستورات دینی است و نه فقط مردن
که گاهی کشته شدن در راه خدا بسیار سهل تر است از زندگی در راه خدا...که خدا انسان را افرید که شهادت بدهد به یگانگی او و اشرف بودن خلقش با رد پایش در زندگی.
این گونه مینوشتید کامل تر بود.