سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بهرام کاشانی راد
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (رها)

        در تاریخ : سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۵:۱۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۵ | نظرات : ۴

        بهرام کاشانی راد
         
        بهرام کاشانی راد، فرزند اسماعیل و معصومه بیگم(شیرنگی)؛ شاعر، شطرنج.باز و فعال فرهنگی ایرانی، در ۲۲ تیر ماه ۱۳۲۰ در محله آلوچه باغ گرگان زاده شد.
        سال آخر دبیرستان را در دبیرستان مروی تهران گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۹ گرفت، و همان سال در تهران مقام نخست مسابقات شطرنج پایتخت را به دست آورد.
        با اتمام تحصیلات متوسطه به استخدام شرکت ملی نفت درآمد. با شرکت در کنکور سراسری سال ۱۳۵۶ در رشته اقتصاد دانشگاه تهران پذیرفته شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی و مواجهه با تعطیلی دانشگاه‌ها ناشی از انقلاب فرهنگی از ادامه تحصیل باز ماند و متأهل گردید.
        او به چهار زبان خارجه تسلط کامل داشت.
        در اواخر عمر به مرض قند مبتلا و عمل جراحی قلب باز نیز انجام داد و سرانجام در مهر ماه سال ۱۳۸۹ بر اثر سکته قلبی در محله سردار جنگل تهران درگذشت. از او یک فرزند دختر و یک فرزند پسر به نام بردیا برجای مانده است.
        برادر کوچکش، زنده یاد حسینعلی کاشانی راد نیز همچون او، شاعر و شطرنج باز معروفی بود.
        متأسفانه از مجموعه اشعار زنده یاد بهرام کاشانی راد، چیز چندانی به جای نمانده است.
         
        - نمونه شعر:
        )
        همیشه‌های آفتاب
        ... و آفتاب بود
        که گرمی‌اش یک روز
        به ذره‌های وجودم، حرارتی بخشید
        و من گمان کردم
        که غنچه‌ای که شکفت
        همیشه می‌خندد
        و عشق – این افسون
        که در تراکم یک قلب خسته می‌بندد
        و شکل می‌گیرد
        هیشه می‌ماند.
        ... و من ندانستم
        چگونه گل پژمرد؟
        و آفتاب
        چگونه پشت افق‌ها ز دیده پنهان گشت
        ...  و من غروب غم انگیزی
        به جاودانگی آفتاب خندیدیم.
        )
        شب
        خورشید چهره‌ات را
        شب گیسوان تو
        پنهان نموده است.
        از لابلای این تاریک،
        در جستجوی کوکب چشمان روشنت
        چشمان من
        هراسان،
        هر سوی می‌دوند.
         
        جمع‌آوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (رها)
         
        ••••••••
        منابع
        نت

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۱۸۵ در تاریخ سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۵:۱۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۱۷
        درود بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۰:۱۰
        درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۶:۱۶
        درود بر شما



        احسنت
        سپاسگزارم

        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۳۵
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2