شنبه ۱۱ اسفند
عبدالکریم گلشنی
ارسال شده توسط لیلا طیبی (رها) در تاریخ : دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۴۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۵۶ | نظرات : ۳
|
|
عبدالکریم گلشنی
عبدالکریم گلشنی، نویسنده، استاد دانشگاه و پژوهشگر در چهاردهم خرداد ماه ۱۳۰۷ در محله «مسجد ملاعلی محمد» رشت به دنیا آمد.
پدرش در كاروانسرای «شیشه كوچك» به داد و ستد اشتغال داشت و تجارت او بیشتر با انواع كاغذ و مقوا بود. در حریق بازار به سال ۱۲۹۸ هجری شمسی حجره او و همسایگانش طعمه آتش شد و ناگزیر به سرای گلشن تغییر مكان داد كه بعدها به «گلشنی» شهرت یافت.
طی سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۱ هفته نامه سیاسی- انتقادی «هفگز» را راهاندازی کرد. این هفتهنامه تنها ۱۷ شماره منتشر شد.
بعد از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدت سه سال در وزارت فرهنگ به شغل معلمی روی آورد و در سال ۱۳۳۵ برای ادامه تحصیلات دانشگاهی به آلمان رفت و تا سال ۱۳۴۸ در دانشگاه هامبورگ به تحصیل، تحقیق و تدریس مشغول بود و در سال ۱۳۴۷ درجه دکترای تاریخ و شرقشناسی را دریافت کرد. گلشنی در شهریور ۱۳۴۸ به دعوت رسمی دانشگاه به وطن بازگشت و به عنوان استاد قراردادی و سرپرست بخش تاریخ دانشکده ادبیات و علوم دانشگاه شیراز به تدریس و پژوهش مشغول شد. در سال ۱۳۵۵ به تهران منتقل شد و به جمع استادان و اعضای هیئت علمی گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران پیوست و مدیر گروه تاریخ دانشگاه تهران شد. از آثار او میتوان به ترجمه «طبقات ابن سعد»، «قیام گئومات مغ» و ... و همچنین تالیف «فرهنگ ایران در قلمرو ترکان»، «گلشن تاریخ»، و مقالات او كه بیش از صد عنوان است، درباره تاریخ و معارف اسلامی، ادبیات، تاریخ ایران و تاریخ پیش از اسلام است.
گلشنی، در دوشنبه، ۲۶ آبانماه ۱۳۹۹ در سن ۹۲سالگی بعد چند روز کما رفتن، بخاطر کهولت سن، درگذشت.
- نمونه آثار:
در مقاله ای از او با عنوان «جمال الدین شروانی» كه در «دانشنامه جهان اسلام» منتشر شده است؛ می خوانیم: «جمال الدین شروانی، وزیر موسی خان از شوال تا ذیحجه ۷۳۶ وزیر امیرعلی پادشاه، وی پسر تاج الدین علی بود. با مرگ سلطان ابوسعید بهار در ۱۳ ربیع الآخر ۷۳۶ و فقدان فرمانروایی لایق اقتدار دولت ایلخانی وسیله ای برای قدرت طلبی امیران با نفوذ شد. پس از جلوس اَرپاخان / اَرپای گائون، به جانشینی ابوسعید، این كه غیاث الدین محمد، وزیر سلطان ابوسعید، امرا را به اتحاد دعوت كرده بود، امیرعلی پادشاه، دایی سلطان ابوسعید و حكمران دیاربكر، به سلطنت ارپاخان رضایت نداد و موسی خان مغول نواده بایدو را به شاهی برگزید...»
جمعآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :

|

|

|

|

|
این پست با شماره ۱۰۹۶۱ در تاریخ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۴۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.