چهارشنبه ۱۴ آذر
درد عاشقی
ارسال شده توسط مجتبی جهانیان در تاریخ : جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۸۱ | نظرات : ۵
|
|
ما بهر درد وجود پی درمان بودیم درد عشق که آمد دردهای دیگر همه از یاد مان برفت
ما و درد عاشقی آخر کجا ما که میگفتیم عاشقی از یادش برود هر که چند روزی درد گشنگی بکشد
ما ودرد عاشقی آخر کجا
ما و بی خوابی سحر کجا
ما که صبح تا به شب درپی نان بودیم در حال کشیدن مو از ماست و گرفتن کره از آب بودیم آخر
ما وگیسوی آن یار جانان کجا
ما که بحر حساب این همه عاقل بودیم ما که به فکرخریدن قبرو زیارت آن خانه ی از گل بودیم
ما و عاشقی و زیارت دل کجا
خاکم و شهد عشق مرا گِل کرد
در خاکم و آتش عشق به افلاکم کرد
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۰۶۱۷ در تاریخ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.