شنبه ۳ آذر
نگاشتی در باب شعر4
ارسال شده توسط سیده نسترن طالب زاده در تاریخ : سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۵۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۷۰ | نظرات : ۰
|
|
در پاره های پیشین بررسی شعر تکرار تاریخیم ،اثر جناب آقای مجتبی شفیعی،اشاره ای به زبان شعری سراینده شد.یکی از مولفه های مهم در بررسی و کاوش در زبان شعر،جنسیت شاعر در زبان شعری اوست .برخلاف اختلافات زبانی که هماره در میان سخنگویان یک زبان مشترک وجود دارد که مبنی بر المان های متفاوت فردی و اجتماعی دارای تفاوتهاست ،افتراق زبانی میان زنان و مردان اثبات شده است .این تفاوت در نگاه بسیاری از،پژوهشگران مبتنی بر علایق و گرایشات متفاوت مردان و زنان است.مردان از لحاظ بیولوژیک دارای عواطف و ذهنیت خاص هستند،توفیق مردان در ارائه ی زبانی جدی، تاثیرگذار،نیرومند و سلطه گر و در عین حال حاوی برازشهای استتیکسی ،که بر خلاف زبان زنانه بر رعایت الزامات خاص تاکیید ندارد ،در طول تاریخ ادبیات منجر به درخشش ادبی آنان بوده است .
لذا در همین راستا صور تلفظ و خطاب ، انتخاب واژگان ،ضمایر شعری ،زبان عقلانی چیره و قاطع و توانمند شاعر در این اثر قابل توجه است .
در بحث تحلیل جامعه شناسانه ،مراحل دریافت و تشریح اثر،به این صورت است که ساختار درونی شعر ،جهان نگری طبقه ی اجتماعی شاعر را ،و عناصر سازنده ی تخیل و عاطفه شاعر ارزشگذاری و موضع گیری و نظام فلسفی ذهنی شاعر را با توجه به انقیاد سیاسی-اجتماعی جامعه ی خود نشان میدهد .
سراینده در این اثر اختلافات جامعه شناختی را تحلیل میکند و به مخاطب نشان میدهد تمایلات مبارزاتی او در گاه های خاص و جغرافیای خاص ،درونیات وی نیز هست ،اما مضمون یاس امیز و شکست پذیری به همراه خواهد داشت لذا در این هم اندیشی میان صاحب اثر و مخاطب ،دیوارهای سکوت اجتماعی شکسته میشود و تا بیت واپسین که تلویحا خرافه گرایی و فقر فرهنگی به عنوان آسیب اجتماعی مورد نکوهش شاعرست ، ادامه دارد .
که باز جای بحث بسیار در این خصوص خواهد بود خصوصا اینکه جایگاه تفکر شاعر ،به عنوان یک هنرمند فرایند نگارشی در باب این شعر را تحت تاثیر قرار میدهد.
مورد بعدی که مایلم در ارتباط با این شعر اندکی به آن بپردازم ،رئالیسم نسبی تعاملی اثر در ابیات میانی است .درون مایه ی ذی ارزش این شعر در این فیلد بر شکلگیری طبقه ی بورژوای نوین در ایران و چرایی این تحول اشاره دارد .
این واقعگرایی اجتماعی که برای مخاطب اثر تشریح میشود ،و میتواند توده ی مردم را با اندیشه ی شاعر همراه کند و با زبان تازه ای که اشتمال بر بیان ملموس شاعر دارد،بدون هر گونه محافظه کاری به تباهی و اباحه گری عاملان دردهای اجتماعی نوین میپردازد .
این جریان انتقادی ،در بزنگاههایی روشنگرانه پلورالیسم کاذب و منفیگرای دینی و اقتصادی و فرهنگی را نقد میکند و به زیبایی در خصوص جهان بینی شعر و هویت اندیشه و بینش آرمانی شاعر و عاطفه ی جمعی او -که اغلب در انواع سرایشات نو است و بدان جهت که سراینده اساسا سپیدسرایی توانمند است ،این فاکتور در اشعار دیگر وی نیز،نمود دارد-، سخن میگوید و انگیزه بخش نگاه اومانیستیست که در قسمتهای پیشین به آن اشاره شد .
نیز رگه های میتولوژی در شعر،با اشاره به عنصر پهلوانی و شخصیتهایی چون نوح و آدم ،زمینه ساز قسمت دیگری از بینش آرمانی شاعرند .
در ادامه ،در خصوص بینامینت و پژوهشخای ژانر تطبیقی و مهارت زبانی شاعر در این ارتباط ،در قسمتهای بعدی و یا نگارشات درباره ی اشعار دیگر ایشان به تفصیل پرداخته خواهد شد.نکته ی دیگری که جای دارد در این مجال به آن اشاره کنم ،بسامد تحلیل و واکاوی ساخت زبانی شاعرست .
اکشن و پاتنسی زبانی سراینده در این ارتباط قابل بررسی خواهد بود .در تدریس حرفه ای(خصوصا در مقاطع غیر تکمیلی) ،اصولا اساتید باید بر زبانی که با آن به مباحثه و آموزش میپردازند رجوع کنند تا بسامدهای واژگانی را جهت انتخاب کلمه و تدوین درس نامه انتخاب کرده باشند..این توجه به ساخت آوایی و تفکیک هجایی و تبیین آرایش پایه ی زبانی ،نقش به سرایی در تدریس دارد و برای برقراری ارتباط کلامی و انتقال مفاهیم موثرست .اینکه شاعر ارجمند به صورت آگاهانه و یا ناآگاهانه ،نوع افعال را از لحاظ زمانی به گونه ای انتخاب میکند که گفتار دچار کاهش آوایی نشود و در این حین ،کلام به تقلیل یافتگی معنا هم نرسد ،برایم بسیار قابل توجه بود .
مبحث بعدی تجارب عرفانی ذهن و روان شاعر در موقعیت مرزی و انعکاس آن در آثار اوست .
ما معمولا موقعیت مرزی را که نخست در فلسفه ی اگزیستانسیالیست مورد کاوش کاوش قرار گرفت و مطرح شد، در سیطره ای ناهشیار در افراد دارای تجارب کشف و شهود عرفانی میبینیم. از منظر روانپزشکی ،افراد دارای تحول و استحاله ی شخصیتی میتوانند تجارب موقعیت مرزی خود را در قالب متون ادبی و یا هنر منعکس کنند.
نیز به نظر میرسد سراینده در لایه های پنهان ذهنی ،دارای تجارب موقعیت های مرزی گوناگون است ،که از لحاظ روانکاوی نوعی بحران در زندگیست که میتواند بر اثر بیماریهای شدید و یا حوادث غیرمتقربه ی اجتماعی و فردی و ـ.ایجاد شود و وابستگی روانی شاعر به اندیشیدن اجتماعی و احساسات تراژیک ناشی ازان ،با استناد به نظریه ی نیچه و سارتر و ...،علل آنست که ریشه های دغدغه مندی مشترک بشری یک فرد سالم و بالغ روحی و اجتماعی را نشان میدهد .
به نظر میرسد شاعر فردی گزینشگر ،ساعی ،استعلاگرا و تعالیگراست نیز ابیات شعر نوعی انسان بودگی برتر و نیل به خداشوندگی عرفانی را بیان میکند،گرچه بر این محتوا تاکیید دارم که معتقدم تجارب و آنات عرفانی مانند هنجارهای عقلی و استدلالی قابل ریختن در ظرف کلامی نیست.
در ادامه ،به بیت اول(به نظرم زیباترین و تاثیرگذارترین بیت غزل) باز میگردم ،و به آیرونی مصرع دوم میپردازم.
در واقع نظر شخصی بنده بر این است که سگان تاریخ،در این سرایش ، میتواند آیرونی واژگانی باشد.رویکرد انتقادی شاعر ،مفاخر تاریخی را در برابر سگان تاریخی یا مجهولان مردود قرار میدهد و به صراحت از مستی عشق (عرفانی، بشری و بین فردی و ..)با عنوان تمامیت انسانی و فرارفتگی به غنای روحی و همچنین اعترافی عاطفی یاد میکند .
در واقع شاعر عشق را سمبل مقبولیت خود به عنوان مردی ارزنده در طول تاریخ میداند ،به عشق خود قداست بخشیده و ژرفای آنرا نشان میدهد ،من فلسفی خود را بیان میدارد و به ابژه سازی شعری با تداعی منظرهای متعدد،درون مایه ی اعتراضی ،خلا متنی و کانون شدگی رمزگان کلمات میپردازد .
#پاره ی چهارم نگاشتی در باب شعر تکرار تاریخیم ،به قلم جناب آقای مجتبی شفیعی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۰۶۰۷ در تاریخ سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۵۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید