سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        سلطان عشق و عرفان
        ارسال شده توسط

        سیدعلی اصغر موسوی

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۱ ۱۲:۵۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۳۹ | نظرات : ۰

         

        سلطان عشق و عرفان

        **

        آنجا که حسن خوب تو را جار می زنند

        دیگر برای عشق و تماشا رقیب نیست

        *  *

        از آسمان اول تا آسمان هفتم؛ "ساکنان حرم ستر و عفاف و ملکوت"، همگی در انتظار می مانند، تا نقاب از رخ خورشید ولایت بردارند.

        آسمان، آکنده از پرتو جمال جمیل حضرت می شود، و عرشیان، ظرافت نام مبارکش را تحسین می کنند؛ نامی که جوانمردی و کرامت، مدیون ملاطفت نگاه اوست.

        نامش چنان شریف: که عطر یا جمیل از آن می تراود و یادش چنان عظیم: که تعظیم دل ها را به همراه دارد.

        می آید از سمت بهشت جاودان، عطر ولایت.

        می آید از آن سوی عمق کهکشان، نور امامت.

        می آید از ژرفای آبی عطوفت!

        می آید از کانون نورانی عصمت!

        می آید از محراب عرفانی مشرق؛ آکنده از عطر تبسم های طاها!

        شور دعا پیچیده در عطر صدایش

        نور بقا پاشیده بر مهد صفایش

        بس که رضایت، در نگاهش خانه کرده

        نامیده حق - الحق چه زیبا هم – رضایش! 

        آکنده از عطر پیمبر، بوی مکه! سرشار از عطر علی (ع)، انوار کعبه!

        لبریز از یاد خدیجه، عطر زهرا (س)! همراه با عشق حسن (ع) و شور حسینی!

        می آید او غرق دعاهای سبز سجاد (ع)!

        می آید او غرق شهود علم باقر (ع)!

        می آید او مثل شگفتی ها، کنار حلم صادق (ع)!

        می آید او آکنده از اسرار سختی های کاظم (ع)!

        *  *

        ... می آید تا بلور اشک های مدینه را غمگسار، باشد!

        می آید، تا تمام زخم های خسته از درمان را، شفا بخشد!

        می آید صبور و شکیبا، آکنده از تبسم؛ لبریز از عشق!

        می آید؛ رضای خویش را به قضای الهی پیوند داده!

        می آید و یاد پیامبر (ص) و علی (ع) را در اذهان مدینه زنده خواهد کرد!

        تفسیری زیبا و روشن، از آرمان های "ولایت"، در عصر سیاه بازی اعراب و اندیشه های سیاه آنان خواهد شد. و "کلمه ی توحیدی ولایت" را با ترنم "لا اله الا الله"؛ تا فراسوی مرزهای مسلمانی خواهد برد، تا جایی که نگاه "ترک و تاجیک و ازبک"، همراه "فارس و عرب و کُرد" به تازه ترین تفاسیر حقیقت گشوده شود.

        می آید، تا در دل ها، عشق ولایت علوی (ع) ریشه کند و از یُمن حضور سبزش، زمان و مکان، از تیرگی جامه و اندیشه و نگاهِ "بنی العباس" رهایی یابد.

        می آید که روح "حقیقت"، در کالبد زمان است و چلچراغ ولایت علوی (ع) را در تاریکنای جهالت "عباسیان" روشن خواهد کرد.

        از مدینه تا "مرو"، از "مرو" تا "توس"، از توس تا نقطه نقطه عالم نگاه ها را معطوف به حقیقتی خواهد ساخت که جز نور الهی، طریقی را در نمی یابند.

         نه تنها در کوچه های "مدینه" نهال عشق خواهد کاشت؛ که تمام خاک "نیشابور" را جلوه گاه هنر خواهد ساخت!

        جلوه گاهی که در عطر آن، مشام هزاران "عطّار" به "تغزّل" بنشیند.

        ... نیشابوری خواهد ساخت، که در بهار سپیده دمانش، غنچه های حکمت و عرفان به بار بنشیند و "خراسان"، از وفور اندیشه های ناب توحیدی، در جهان به وجود بزرگانش، ببالد.

        می آید، تا در شمالی ترین نقطه ی اسلام، قله های رفیع "معرفت" را بنا سازد و "عرفان خراسان"، گوی سبقت از دل تاریخ برباید.

        او وارث امانت پیامبر (ص) است!

        او وارث عدالت علی (ع) است!

        او وارث کرامت حسن (ع)!

        او وارث شجاعت حسین (ع)!

        او وارث عبادت سجاد (ع)!

        او وارث علم باقر (ع)!

        او وارث صداقت صادق (ع)!

        او وارث صبر کاظم (ع) است!

        او، سلطان سریر ارتضا، حضرت رضاست!

        قدم های آسمانی اش، به هر نقطه از خاک که برسد، بهشت علم و معرفت، خواهد رویید و از حضور مبارکش که ادامه ی عظمت حضرت پیامبر (ص) است، بهار خیر و سلامتی شکوفا خواهد شد.

        *  *

        ... می آید، تا سرزمین گل و بلبل را بهاری جاودانه باشد و از عظمت نام سترگش "ایران" برای همیشه به خود ببالد!

        او سهم ایران است سهمی از بهشت اولیاء، سهمی بسیار زیبا و دوست داشتنی!

        می آید، تا عاشقان ولایت را پناهگاهی از نور باشد و ناممکن های روزگار را با نام مشکل گشایش ممکن سازد!

        می آید، تا تمام غریبان جهان را، در تمامی غربت ها، "امام غریبان (ع)" باشد.

        می آید، تا سینه های سوخته از غربت و دل های خسته از ستم را نهایت آرزو باشد!

        می آید تا عطر ناب "محمدی (ص)" را با کلام عطرآگین "علوی" اش بیامیزد!

        می آید، چون، ادامه ی "خیر" است؛ از "آدم (ع)" تا "خاتم" و از حضرت خاتم (ص)، تا وارث حقیقی خیر؛ "حضرت بقیة الله الاعظم (عج)"!

        می آید، از سمت مشرقی ترین طلوع نور، تا مصداق کاملی برای عظمت عشق باشد؛ عظمت نور، عظمت ولایت، عظمت عطر ناب "محمدی (ص)".

        می آید، از آن سوی کهکشان ها – عطر شکوفه بر لب – تا غربت سرای مدینه را غرق شادی و شور نماید؛ غرق عطر حضور!

        غرق رشته رشته بارش نور!

        می آید، که ادامه ی "طلوع" در تاریکستان قهقرایی زمان است.

        می آید تا "انسان" به حق راستین خویش برسد؛ حقی که روزی در تمام  نگاه ها متجلی خواهد شد.

        می آید عیسای زمان، آنکه از انفاس سبحانی اش، مردگان جهل، به زندگی جاویدان معرفت، خواهند رسید.

        *  *

        اینک، ای آینه ای که معرّف زیبایی و شکوه خداوندی! امشب دریاب، دل های شیفته ای را که مفتون اجابت نگاهت شده اند.

        دریاب، در اجابت سبز دعایت، قنوت دست هایی را که دخیل به "مشهد" یادت بسته اند! و تو را به عظمت "موعود واپسین" قسم می دهند!

        مولا جان! اینک ماییم و کشکول گدایی در کف، به انتظار کرامتت!

        به انتظار کرمی که پایان ناپذیر است.

        ای عاشقانه تر ز نگاهت مرام تو

        هر کس که در کنار تو باشد، غریب نیست

        میلادت مبارک یا ثامن الحجج!

        ****

        سید علی اصغر موسوی

        *  *

        نثر برگزیده ی جشنواره ی فرهنگی و هنری خورشید ولایت آذر 1384


        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۳۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۱ ۱۲:۵۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3