يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ اشعار سپید شاعر حسین صداقتی
|
|
نمیتوانند
با دهانهای باد کرده
نامی بیاورند...
|
|
|
|
|
درونِ تنها
درونِ خالی از گل سرخ و رؤیا
بیزمزمهی عطر و نسیم...
|
|
|
|
|
به سمت زمزمهی قلبم بیا!
به خونِ غوطهور در من
که از نژاد زورقهاست...
|
|
|
|
|
به دوردستها
آنجا که نخواهم زیست
به تلخابی فرو میرود خورشید...
|
|
|
|
|
بر ساتنِ نفسهای سرمهدوزیات
با حلقههای طنینِ نخستین سلام..
|
|
|
|
|
آی!
بانوی رنگ!
با قلمموی شبگرد
و جعبهی نورها
به شفای دروازههای تيره آمدهای!
|
|
|
|
|
میشود آیا باد
بیاورد
پژواکِ عطرهای رفته را...
|
|
|
|
|
آه، آبان!
با گلهای سرخات...
|
|
|
|
|
تو را و
بلورِ تنهای قلبت را
به تو وامیگذارم....
|
|
|
|
|
دیدنت را میخواهم بر دریا
بر آن کرانه که زندگیست سرتاسر...
|
|
|
|
|
پايان نور
پايان درخت
پايان منظره از راه میرسد
با انبوه گرسنگان
كه خاكسترها را میكاوند
برای يا
|
|
|