صفحه رسمی شاعر بهمن بیدقی
|
بهمن بیدقی
|
تاریخ تولد: | شنبه ۸ بهمن ۱۳۴۵ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ | شغل: | مهندس عمران |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | طراحی - نقاشیخط - صنایع دستی چوبی شامل نقش برجسته و مجسمه - نقاشی رنگ روغن -عکاسی- سرودن شعر - نوشتن داستان کوتاه |
امتیاز : | ۹۸۲۳ |
تا کنون 331 کاربر 1426 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: برای مشاهده ی آثار هنری دیگر (ازجمله طراحی ، نقاشی ،خط ، صنایع دستی )درصورت تمایل میتوانید به گوگل و وبلاگ اینجانب در سایت صدهنر مراجعه فرمائید . یا اینکه درگوگل به فارسی بهمن بیدقی را تایپ فرمائید |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
کلافه ،
مثلِ شبِ بیمار
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۹۲۱ در تاریخ ۲ روز پیش
نظرات: ۶
|
|
ازمن ز روح پرسید
گفتم انرژی ایست که ،
چهار دست و پا نداره
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۹۷ در تاریخ ۳ روز پیش
نظرات: ۱۰
|
|
توچقدر بی چشم و روویی مثل گربه ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۶۸ در تاریخ ۴ روز پیش
نظرات: ۱۶
|
|
حرکت میکرد تصویر
درتابلوی ، زیبای آکواریوم
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۴۶ در تاریخ ۵ روز پیش
نظرات: ۲۶
|
|
آیا میمانَد ، برسر حرفش پَری ؟ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۲۵ در تاریخ ۶ روز پیش
نظرات: ۱۶
مجموع ۱۵۷۴ پست فعال در ۳۱۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بهمن بیدقی
|
|
دایناسور دخترهمسایه که ازخانه بیرون آمد با ماشینش مواجه شد که لاستیکش پنچربود. چهره ش طوری دگرگون شد که انگار، غم دنیا و آخرت ریخته به وجودش . دو دست بر کمر، به لاستیک اش ز
|
|
پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۳۴
نظرات: ۱۰
|
|
واقعاً چه خبره ؟ رفته بودم گردو بخرم ، دیدم نسبت به چند روز پیش که خریده بودم خیلی گرون ترشده بود . از فروشنده پرسیدم : چرا اینقدر گرون ؟ گفت : خُب دلارگرون شده ! گفتم برای گردوخ
|
|
چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ۰۴:۰۱
نظرات: ۱۲
|
|
طالعِ نحس فیلمهای طالعِ نحس که یادتان هست، کودکی که نحس بود و زیرِموهایش و روی پوستِ سرش نوشته شده بود : 666 همانگونه که مستحضرید ، چند روزپیش پیامکی از شرکت مخابرات ارسال شد که
|
|
پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۱۳
نظرات: ۸
|
|
رازها بالاخره فاش میشوند درطبقه ی دومِ خانه ی دوستش زندگی میکرد . همسرش را چند سالی بود که ازدست داده بود ولی دوستش لطف کرده بود و اجازه داده بود باز همانجا بماند ، طبقِ یه قراردادِ ن
|
|
سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۴۸
نظرات: ۴
|
|
بدنبالِ بهانه هایی برای خنده ولبخند چند سال پیش رفته بودیم مجلسِ ولیمه ای بمناسبتِ آمدنِ حاجی از مکه . اسمِ او فیروز بود . یه نفر بی آنکه قصد و غرضی داشته باشد هنگام خداحافظی گفت
|
|
سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۴۹
نظرات: ۱۴
مجموع ۱۴۹ پست فعال در ۳۰ صفحه |