صفحه رسمی شاعر نیهاد زمان
|
نیهاد زمان
|
تاریخ تولد: | بدون اطلاعات |
برج تولد: | |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۸ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۱۶۸ |
تا کنون 55 کاربر 201 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
ما خدایان جایزالخطایم ...
خدایان خاکی .... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۴۰۳۵ در تاریخ يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
نظرات: ۱۵
|
|
خاطره آزرده تر از شهر به خود میپیچم ...
تو به من رحم نکن ، زخم بزن ..!! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۹۱۵۰ در تاریخ پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۱۳
نظرات: ۸
|
|
شاید ما فریب خورده ایم !!
فریب شیطنکی دروغین که بر مناره های بی ثبوتِ ثبوت ..
سرود خدایان بی سرود ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۷۵۲۷ در تاریخ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸ ۰۷:۲۲
نظرات: ۴
|
|
شبیه یک سمساری ام
پر از احساسهای ترک خورده ...
عشقهای به امانت گذاشته شده ... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۶۹۶۸ در تاریخ سه شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۸ ۱۹:۳۶
نظرات: ۸
|
|
که اینگونه گناه ناکرده
در بهشتی میرقصم که بوی آتش میدهد ..
...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۶۸۴۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۸ ۲۱:۳۰
نظرات: ۱۲
مجموع ۱۲ پست فعال در ۳ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر نیهاد زمان
|
|
پدرم از سرطان ریه رنج میبرد ، مثل ما که بغضهای گره خورده در گلو داریم و نمیذاره نفس مون بالا بیاد ... آخرا دکترا جوابش کرده بودن ..مثل ما که هیچکی درمونی برای حال خرابمون نداره و هرچی از درد میگی
|
|
شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۴۰
نظرات: ۰
|
|
جنگ جنگ تا پیروزی ! پدرم میگفت .. برادرم میگفت ... من جنگ جنگ تا جنگ دیدم ... جنگ دیدم...... تا بود ،جنگ دیدم ... پدرم شهید شد ،جنگید برای نان پدرم شهید نان بود .. ب
|
|
شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ۰۴:۲۸
نظرات: ۲
|
|
حرفی برای گفتن ندارم ، نه، ندارم .... ملحفه ی سفیدی روی تمام شعرها .. روی تمام حرفهایم کشیده ام .. عزم سفر را میدانی ؟؟ یکی از آن عزم ها را چند وقتی ست بهانه ی رفتن کرده ام ... آنق
|
|
چهارشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۸ ۰۳:۱۴
نظرات: ۰
|
|
دوست ندارم دیگه حرف بزنم .. اصلا نباید حرف میزدم چادر سفید نماز شو رو تا کرده بود و توی کمدش گذاشته بود ... جانمازی رو که خیلی دوست داشت و بوی یاس میداد مدتها بود دیگه بازش نمیکرد ... +
|
|
شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۸ ۰۳:۲۵
نظرات: ۰