صفحه رسمی شاعر برین بهار
|
 برین بهار |
تاریخ تولد: | دوشنبه ۲۶ آذر ۱۳۵۸ |
برج تولد: |  |
گروه: | عمومی |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۸۶۱ |
| تا کنون 256 کاربر 662 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
|
عشق تو چوون در دلم کاریده ام
شوق را ، برجان خود باریده ام
گرچه به جرم جنون ، طردم زجمع عاقلان
م ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۹۲۰ در تاریخ يکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ ۰۰:۰۸
نظرات: ۵
|
|
|
چقده خوبه کنارت درس عشقو دوره کردن
همه عاشقای دنیا منو انگار دوره کردن...
وقت هُشیاری و‌مستی به عب ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۴۵۸۵ در تاریخ شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۴۷
نظرات: ۲۶
|
|
|
گشته ام همصحبت دیوار اما بگذریم
لب فروبستم به صد انکار اما بگذریم
گر چه میسوزم ، فرو ریزم چو شمع
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۴۰۰۵ در تاریخ يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۵۲
نظرات: ۲۵
|
|
|
دل دیوانه مست و تب دار است
بغض وامانده در گلو گرفتار است
"وقت عصیان و اشک و سیگار است"
غصه ها در ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۲۲۵۹ در تاریخ چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۴۳
نظرات: ۲۴
|
|
|
غرق دریای جنونم باورم زخمی شده
انتظارِ رفتنت کابوسِ بی رحمی شده
مانده ام دربرزخِ دلواپسیهای م ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۱۶۲۲ در تاریخ دوشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۳۵
نظرات: ۰
| مجموع ۱۰۳ پست فعال در ۲۱ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر برین بهار
|
|
|
![]()
این زمستان که بیاید بغض هایش را سطر به سطر
میان آغوش ناکامی که درزمستانهای قبل گم شده بود پیدا خواهد کرد
گویی که باور دارد این فصل معشوقه ی دلتنگی هاست
هیچ گره کوری دیگر واژه هایش را |
|
شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۳۷
نظرات: ۴
|
|
|
![]()
همش به خودش می‌گفت که خودت باش.
تمام این روزای قرنطینه که معنای عمیق تنهایی عمومی شده بود
روزایی که کلافه بود و دلش می‌خواست تلفن زنگ بخوره و یه نفر حالشو بپرسه و
|
|
چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۳:۴۶
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
جانِ رفیق
درسته این روزها آدمهای بدحالی که انگار دارن لبه ی تیغ راه میرن زیادن، آدمای پف کرده ای که معلومه هر شب با یه مشت قرصای ضدافسردگی به زحمت تونستن بخوابن.
انگار همه تو یه چاه عمیق گرف
|
|
يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۹ ۰۵:۰۳
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
اصلا همین که شروع می کنی به عاشقی کردن، یک هول و ولای عجیب میفتد به جانت. از یک در یک حس خوب می آید به دلت و از دری دیگر هزار حس خوب می رود بیرون و جایش را به ترس و نگرانی می دهد.
اصلا همین که شر
|
|
سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۹ ۰۴:۰۳
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
انباشت احساسات خوب و بد در من گاه باعث میشود
شبیه دیوانه های غیر زنجیری آزاد در کشور که تعدادشان بی‌شمار است زندگی کنم.
جای داد زدن بخندم، جای عصبانیت سکوت کنم
|
|
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۳۵
نظرات: ۰
| مجموع ۵۲ پست فعال در ۱۱ صفحه |
