صفحه رسمی شاعر محمودرضا رافعی (رافع)
|
محمودرضا رافعی (رافع)
|
تاریخ تولد: | يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ |
برج تولد: | |
گروه: | عمومی |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴ | شغل: | می ، نمی داند حریف جام کیست .نی که می داند دل پیغام چیست |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | شعر ، داستانک ، گرافیک ، مجسمه سازی |
امتیاز : | ۲۷۳۲ |
تا کنون 202 کاربر 771 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: گر به اندازه ی یک شمع نور اندازیم .
چه جهان پر فروغی می سازیم .
تا به دسواره ی یاری خیزی داری .
رو کن ، توشه ی رستخیزی داری .
|
|
|
|
اشعار ارسال شده
ثبت شده با شماره ۸۴۲۶۹ در تاریخ شنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸
نظرات: ۱۵
ثبت شده با شماره ۸۴۱۴۵ در تاریخ چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۰:۴۴
نظرات: ۱۵
|
|
دوبیتی و رباعی و چند تک بیتی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۴۰۱۷ در تاریخ يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۹ ۰۳:۰۴
نظرات: ۲۳
|
|
قسم به تیله ی رنگین کمانت ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۳۸۵۵ در تاریخ چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۹ ۲۱:۵۸
نظرات: ۱۸
ثبت شده با شماره ۸۳۶۶۷ در تاریخ شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ ۲۱:۵۷
نظرات: ۹
مجموع ۱۷۲ پست فعال در ۳۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر محمودرضا رافعی (رافع)
|
|
پشه بند : قسمت ۱ غروب های تابستون ، مادر ، پس از آب و جاروی پشت بام ؛ زیلوها رو پهن می کرد . رخت خواب ها را یک طرف باز می نمود تا برای
|
|
|
|
ادامه داستانک سوء تفاهم ( قسمت آخر ) : ... در اثر یک سوء برداشت ؛ من و همسرم جای خریدار اتومبیل و همکار پسرم را اشتباه گرفتیم . تا جایی که من قصد داشتم اتومبیل
|
|
|
|
طنز سوء تفاهم (قسمت اول ): اول صبح ، ماشین پسرم را در سایت دیوار آگهی نمودم . نزدیکای غروب ، خانمی تماس گرفت و ساعت بازدید را برای ۸ شب فیکس کردیم ؛ تا بخاطر مسائل
|
|
|
|
گردنبند آبی : ﺧﯿﻠﯽ دوست داشتم با اون بازی کنم ؛ ولی از من دوری می کرد . نجمه صداش می کردن . زبونش رو نمی فهمیدم . مادرم خدا بیامرز می گفت اینا عرب خوزستان هستند .. &
|
|
|
|
داستانک (فیلمنامه ) : مظنون اصلی معلوم نبود که چه کسی پیرمرد ناتوان رو به دادسرا کشونده بود ! سراسیمه خود را به سالنِ
|
|
مجموع ۱۴ پست فعال در ۳ صفحه |