صفحه رسمی شاعر منصور دادمند
|
منصور دادمند
|
تاریخ تولد: | چهارشنبه ۱ فروردين ۱۳۴۱ |
برج تولد: | |
گروه: | ترانه ها |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ | شغل: | کارمند تربیت بدنی |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | شعر کتاب ورزش و موسیقی |
امتیاز : | ۶۲۷۷ |
تا کنون 229 کاربر 666 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: چیزی از شعر نمی دانم در حال خط خطی کردن هستم تا شاید شکل و رنگی از شعر بشودآدم بسیار گوشه نشینی هستم عاشق تنهایی هستم ا اشعارم دیوان سفید و یوان مسعود هست کتابهایی که نوشتم امنیت سیستم. کامپیوتری دو جلد طراحی.. هدایت عملیات در جنگ پرواز شاپرکها داستانهای کوتاه من شامل صیاذد و ر. باه. شیر اهو-باباچشم خونی _اشگ و لبخند-کودک قالیباف و قلب مادر-مرد خانه _شبی با شیطان پرستها-عابد و مترسک - مجنون و زن مستجابدعوه تفسیر سوره حمد در سه جلد شاپرک(تفسیر کل قرآن در حال انجام) جانباز شست درصد |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
باران اشک است میبارد
بر تن سرد بی جان زهرا س ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۴۰۵۶ در تاریخ دیروز
نظرات: ۳
ثبت شده با شماره ۱۳۳۹۴۶ در تاریخ ۶ روز پیش
نظرات: ۵
|
|
کنار علقمه شد غوغا
ابوالفضل افتاد در خاک
به سجده به قربانی خالق جان ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۷۸۷ در تاریخ ۱۳ روز پیش
نظرات: ۱۳
|
|
خوابم یا بیدار
در سرابی افتاده نشسته به غم
در برهوتی بر آسمونش میباره بر سرم درد ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۷۰۰ در تاریخ ۲ هفته پیش
نظرات: ۳
|
|
فرار کن از عشق چو من
بکن این جامه عشق از تن
راه عشق هست همش خریدن درد ورنج ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۵۸۷ در تاریخ ۲ هفته پیش
نظرات: ۵
مجموع ۳۰۳ پست فعال در ۶۱ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر منصور دادمند
|
|
عملیات مرصاد بود و من تازه ازبیمارستان مرخص شده بودم یک چشمم را ازدست داده بودم و چشم دیگرم امکان عفونت داشت بدنم بسیار ضعیف شده بود از70 کیلو در اثر دردبه 55 کیلو رسیده بودم دکتر به
|
|
يکشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۸:۰۳
نظرات: ۲
|
|
در فصل زمستان بود وبرف سنگینی روی زمین پوشیده شده بوداز ارتش به جندالله مریوان جهت پاکسازی دهات به سپاه مامور شدم من تیرانداز توپ 106 و آرپی جی زن بودم و موقع مرخصی ام بود اما به علت
|
|
جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۲۲:۵۲
نظرات: ۴
|
|
با اصابت تیربه گیجگاهم چند روز درکما بودم پشت سرم سر شده بود و به طرفهای دیگر بدنم نمی توانستم بخوابم آمپول مورفین هم دردم را تسکین نمی داد امکان اینکه هر دو چشمم از دست بدم زیاد بوداهمیتی نداشت
|
|
چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۴:۲۹
نظرات: ۵
|
|
اولین روش برای تحمل درد و سختی وبلا اینست که متوجه رهایی پیدا کردن از بلایی بسیار بدتر و همانند نوع آن باشیم و خداوند را شاکر باشیم که ما را از بلای بدتر و سخت تر رهایی داد به طورمثا
|
|
سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۷:۱۵
نظرات: ۱۰
|
|
ترا گویم ای زن ای کمال به مادر به دیده درخون به جان بر آه فرزند پیوندبه پیوندزده بر نفس فرزند ترا گویم جانثار نشسته به فرزند ترا گویم بر اشک به ثروت بر هم زد
|
|
يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ ۰۱:۳۰
نظرات: ۴
مجموع ۵۶ پست فعال در ۱۲ صفحه |