صفحه رسمی شاعر باقر رمزی ( باصر )
|
باقر رمزی ( باصر )
|
تاریخ تولد: | يکشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۴۵ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | سه شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ | شغل: | دانش آموز |
محل سکونت: | مشهد - شهسوار |
علاقه مندی ها: | مطالعه |
امتیاز : | ۱۶۴ |
تا کنون 997 کاربر 4868 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: درود بر شما :
شاید بد نباشد در خصوص گذشته خودم چند سطری برایتان داشته باشم
هر چند اینگونه مطالب خالی از لطف است و دیگر تکراریست
من در سال هزار و سيصد و چهل و ينج در مشهد بدنیا آمدم و در دوران راهنمایی بخاطر عدم آگاهی خانواده ام ، از تحصیل دست کشیدم و در یکی از چاپخانه های مشهد مشغول بکار شدم . در سال **** عازم خدمت سربازی شدم و در مناطق جنگی سومار به مواد مخدر آلوده شدم. بعد از عملیات مرصاد در سال **** با اعتیاد سخت از خدمت ترخیص شدم و به کار قبلی ام برگشتم و در سال **** با همان اعتیادی که داشتم تشکیل خانواده دادم و در سال **** صاحب فرزندی به نام بابک شدم . در سال **** بخاطر اعتیاد متارکه نمودم و مهین ، فرزندم بابک را با خود برد. من همراه با مواد مخدر کریستال و هروئین دوران کوچه گردی و کارتن خوابی را آغاز کردم و چند سالی در پارکها و خیابانها ، سرگردان با برگها می زیستم تا سال **** آن وضع ادامه داشت. در پاییز **** وارد بهبودی شدم و ** سال اعتیاد را به کناری نهاده و پاکی را تجربه کردم . در سال **** با زهرا که او نیز آلوده مواد بود و خودم برای ترک وی اقدام کرده بودم ازدواج کردم و در سال **** صاحب فرزندی دیگر به نام عارف شدم . در سال **** با ورود مادر زهرا به زندگی ام ، همسرم زهرا بعد از * سال پاکی مطلق از هر گونه مواد صناعی ، به مواد برگشت کرد و بعد از ** روز در کما بودن از دنیا رفت. اینبار با عارف یکسال را به تنهایی سپری کردیم تا سال ** که مجددا با هاجر ازدواج نمودم . و در سال ** اولین کتاب خودم را با عنوان « به جهنم سرد خوش آمدید » را به کمک عزیزانم تینا و زیبا به چاپ رساندم که بیش از دو هزار بیت غزل ، قصیده و مثنوی را در آن جای دادم و کتاب دیگرم به نام « صد غزل از کوچه دیوانه ها »
( آماده چاپ) که شامل اشعار جدیدم است را به رشته تحریر در آوردم . و اکنون با همسرم هاجر و عارف و فرزندی دیگر که خداوند به حقیر هدیه کرده است به نام فرهاد زندگی خوبی دارم و در مورخه **/*/** بعد از دوازده سال توانستم فرزندم بابک را ملاقات کنم واین چیزی نیست به جز موهبت خداوند جل جلاله که به حقیر ارزانی داشته است .
خدایا خیلی دوستت دارم .
فعالیتها من : ........................................
( به جهنم سرد خوش آمدید ، مجموعه اشعار بدون ویرایش ) چاپ شده
( تو میدونیو خودت ) چاپ شده
در دست چاپ :
( اعتیاد معضل هزاره )
( مناظره اعتیاد )
(دهقان دروغگو ، چوپان فداکار ) چاپ شده است
صد غزل از کوچه دیوانه ها ، ( اشعار جدید )
دفترچه بغلی سیاه مشقهای من( اشعار جدید )
از تغییر تا باور ( پیشگیری از باز گشت به مواد مخدر) چاپ شده است
خوشه های تگرگ ( شطحیات )
نسل سوخته دو جلدی - چاپ شده است
غلام قمر ( شطحیات ) چاپ شده است
از تغییر تا باور - چاپ شده است - در باره عتیاد
چوپان فداکار دهقان دروغگو - چاپ شده است
جامعه رنج پنهان - چاپ شده است
و (تا آینده چه شود ...................)
وبلاگهای من با عنوان ( معتادان گمنام شاعر ) و
( ادیبانه های من ) است ،
لطفا وارد شوید و از نظرات خود مرا بی بهره نگذارید .
باقر رمزی باصر |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
من ندارم سحر از آخر این شام دروغ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۵۷۰۱ در تاریخ سه شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۹
نظرات: ۹۶
|
|
یا رب آن فردوسِ موعودِ خماران راه شد ؟ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۵۱۷۳ در تاریخ سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۳۶
نظرات: ۶
|
|
ما چون فرهاد هزاران بار مُردیم و زنده شدیم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۹۵۹ در تاریخ دوشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۱ ۱۶:۲۶
نظرات: ۶
|
|
یاری این سوزی که بر لب دارم از داغ دل است ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۲۶۰ در تاریخ دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۲۱
نظرات: ۴
ثبت شده با شماره ۱۱۴۱۲۱ در تاریخ سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۰۱
نظرات: ۷
مجموع ۸۶۶ پست فعال در ۱۷۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر باقر رمزی ( باصر )
|
|
«گل» 5 برابر مخربتر از «شیشه» رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ نسبت به عوارض شدید مصرف مخدر «گل»
|
|
جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۴۲
نظرات: ۳
|
|
هفت خوان پینوکیو داستان پینوکیو را همه تان شنیده اید. ژپتو (ژوپیتر) عروسکی چوبی می سازد شبیه عروسک های خیمه شب بازی ولی فراموش می کند نخ های آن را
|
|
چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۳۸
نظرات: ۳
|
|
ارمغان شوم 7374 روز اعتیاد من یک خانه متروک ، یک اطاق انزوا ، یک دیوار جِرز ، یک پنجره سنگ ، یک در قفل ، یک لیوان لب پَر ، یک عالی نسب بی طلق ، یک فانوس خاموش ، یک دل غم ، یک گلی
|
|
چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۴:۲۶
نظرات: ۱۱
|
|
مرکز سروش و . . . . دلم برای مادرم تنگ شده بود همه جا تمیز است، حتی یک بوی ناراحت کننده و یا مشمئز کننده هم به مشام نمیرسد، نه اینکه به
|
|
يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۲۱
نظرات: ۲
|
|
مرکز سروش و . . . . کلمه برادر، واژهای که در مرکز مهر سروش بارها شنیده میشود، آنها همه برادر هستند، همدیگر را دوست د
|
|
جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۰۴
نظرات: ۵
مجموع ۲۸۹ پست فعال در ۵۸ صفحه |