صفحه رسمی شاعر حامی تنها
|
 حامی تنها |
تاریخ تولد: | پنجشنبه ۱۸ تير ۱۳۶۰ |
برج تولد: |  |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۱ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۳ |
| تا کنون 6 کاربر 9 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
|
`ابری که چشمانم را نمی بیند
و بر کویر شانه هایم نمی بارد
همان بهتر که سهم دیگری باشد ` ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۷۰۵۶ در تاریخ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۳۴
نظرات: ۱۳
|
|
|
`کـاش می دانـســــــتی
نفـس هــایـت
حکم بــودنــــم را امــضــــا می کنند` ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۶۹۶۳ در تاریخ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۲۲
نظرات: ۳۵
|
|
|
دلم را باختـــــه ام به تو
به نـــــــاز نگاهت
به رحمتــی که این شب ها بر بال فرشتــگا ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۶۴۶۸ در تاریخ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ ۱۷:۵۲
نظرات: ۳۰
|
|
|
چشمانم را می بندم
و به روزهای با تو بودن می اندیشم
همه ی آن لحظه ها
همه ی ثانی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۶۲۵۶ در تاریخ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۲ ۱۹:۵۸
نظرات: ۲۰
|
|
|
این روزها آرام قدم بر میدارم
بی آنکه کسی صدای گام هایم را بشنود
دستانم را دیوارهای این ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۵۴۱۰ در تاریخ سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۲ ۱۶:۰۳
نظرات: ۳۳
| مجموع ۴۴ پست فعال در ۹ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر حامی تنها
|
|
|
![]()
- كي نوبت ما ميشه ؟
* كمي صبر كنيد الان اون ميز خالي ميشه تميزش ميكنم شما بشينيد .
با موبايلش مشغول بود . نمي شد حدس زد پشت خط كيه اما از نوع حرف زدنش ميشد ف
|
|
يکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲ ۰۴:۱۳
نظرات: ۶
|
|
|
![]()
به زبان ساده برایت از دلم گفتم . از دوستت دارم . از آن شب ها که پا به پای تو همراه با واژگانی که حیران از انتهای گلویی خسته خارج میشد . دیده ، تر کردم .من ، تنها ، همچو بی خانمان های شهر تو . نه
|
|
چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ ۱۸:۵۵
نظرات: ۳
|
|
|
![]()
غروبی دیگر و باز هم تنهایی و هزار فکر و خیال . نشسته ام کنار پنجره و به تماشای آنچه که از آسمان می بارد فکر میکنم
اندکی میگذرد . چشمانم را می بندم و در رویایی تلخ غرق می شوم . چند ثانیه بیش
|
|
جمعه ۲۹ شهريور ۱۳۹۲ ۱۸:۰۴
نظرات: ۱۱
|
|
|
![]()
نفهمیدم چقدر گذشت . ساعت هم انگار با مغزم به خواب رفته بود . به خودم اومدم دیدم جلوی مغازه ایستادم . دستم ُ بردم تو جیبم و کلیدُ در آوردم . حوصله ی هیچ کس و هیچ جایی رو نداشتم . به زور درب
|
|
جمعه ۸ شهريور ۱۳۹۲ ۰۱:۵۷
نظرات: ۸
|
|
|
![]()
از آدم هایی که از آدمیت تنها نامش را یدک می کشند بیزارم . از همانها که زاده شده اند تا احساساتت را به بازی بگیرند و بعد ، لوند هایشان سهم دیگران باشد . از آنها که دم از صداقت می زنند
|
|
پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۰۸
نظرات: ۱۵
| مجموع ۱۴ پست فعال در ۳ صفحه |
