صفحه رسمی شاعر حمید روزبهانی
|
 حمید روزبهانی
|
تاریخ تولد: | شنبه ۳ فروردين ۱۳۲۵ |
برج تولد: |  |
گروه: | |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | سه شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۵۳ |
تا کنون 15 کاربر 29 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
*((خاطره))*
""""""""""""""
****
یادایامی که در این کوچه منزل دا ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۵۳۹۲ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۱۰
|
|
$(سازمن)$(۲)
"""""""""""""""
نگاه کن.....
که مرده های شهر
به احترام سازمن
همه به سینه ها
نها ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۵۳۴۷ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۱۱
|
|
برای اولین سازی که بادستهای خودم ساختم و....پدرم آنرا خرد کرد.....
$(سازمن)$(۱)
""""""""""""""
نگ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۵۲۵۳ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۴
|
|
*$توی سینه های ما$*(۳)
""""""""""""""""""""""
خدا...هی... یه کمی شانسی بده...
همه چیزا ....خوب می ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۵۱۸۹ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۸
|
|
*$توی سینه های ما$*(۲)
""""""""""""""""""""""
عزیزم نه تو تنها..
هیچکه وفارو ندیده .
هرسری هست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۵۱۴۴ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۹
مجموع ۳۰ پست فعال در ۶ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر حمید روزبهانی
|
|
*(خاطره....درد..*)(۴) ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ آنشب شام خوردیم وخوابیدیم ساعت حدودسه بامداد مرا بیدار کردنددوازده ریال پول بایک نامه که پدرم برای آقای سیداحمد مؤیدی آرد فروش در بازار نوشته بود در
|
|
|
|
*(خاطره ..درد)*(۳) ^^^^^^^^^^^^^^^^^ سپس زیر بغل مرا گرفت ومرا سوار بر پشتش تمود وافسارش را بدستم داد وگفت این الاغ کاه وجو زیادخورده وسیر سیر است تا فردا نیازبه کاه وجو ندارد سلام به پ
|
|
|
|
*(خاطره ..درد)*(۳) ^^^^^^^^^^^^^^^^^ سپس زیر بغل مرا گرفت ومرا سوار بر پشتش تمود وافسارش را بدستم داد وگفت این الاغ کاه وجو زیادخورده وسیر سیر است تا فردا نیازبه کاه وجو ندارد سلام به پ
|
|
|
|
*(خاطره درد....)*(۲) ^^^^^^^^^^^^^^^^^ منزل عموعلی نقی دربالای روستا معروف به مال بالا(محله بالا)در لبه درّه ای عمیق معروف به درّه محمّد رفیع بود من از راه باریک لبه درّه رفتم وبه منزلشان رس
|
|
|
|
*(خاطره ای درد ناک)*(۱) ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ قول دادم که دنبال خاطره شیرین را بنویسم اما این خاطره برآیم بسیار درد ناک است.. چهار ساله بودم پدرم "ره"فرمود پسرم برو منزل عمو علی نقی بگو
|
|