صفحه رسمی شاعر علیرضا امیرخیزی
|
 علیرضا امیرخیزی |
تاریخ تولد: | سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۴۲ |
برج تولد: |  |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | جمعه ۱۴ بهمن ۱۳۹۰ | شغل: | http://mujan.blogsky.com/ و http://www.miyanali.com/mujan |
محل سکونت: | تبریز |
علاقه مندی ها: | شعر- داستان - تاریخ - موسیقی - سینما - تئاتر - شطرنج |
امتیاز : | ۱۷ |
| تا کنون 17 کاربر 24 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
|
و من ...
می بارم از ابر
در چک چک ترانه ی زنگوله ها
که قیلوله را
بر هوشِ گله
شکسته اند !
...
|
|
ثبت شده با شماره ۵۳۴۶۸ در تاریخ سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ ۱۶:۵۴
نظرات: ۲۶
|
|
|
شعربداهه و ترجمه آن ، نتیجه یک حس نوستالژیک ناشی از دیدن عکس جالب یک لک لک است ! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۰۱۱۹ در تاریخ شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ۱۷:۵۷
نظرات: ۳۸
|
|
|
دگر راهی نمانده تا فریبم چشم شورت را
سخنها را بپیچانم به هم ، چون راز می لافم
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۹۸۵۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲ ۱۹:۰۶
نظرات: ۶۴
|
|
|
زنجیرِ افکار تو را ...
خواهم جوید ...
خواهم گسست !
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۹۷۲۵ در تاریخ سه شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۴۸
نظرات: ۱۴
|
|
|
فرزندِ انسان بداند
که او ...
هنوزهم انسان است !
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۸۷۳۱ در تاریخ شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۰۳
نظرات: ۳۵
| مجموع ۷۰ پست فعال در ۱۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر علیرضا امیرخیزی
|
|
|
![]()
این داستان برای اولین بار برای یک جلسه ادبی در سال 1379 نوشته شد ولی همراه با داستانهای بسیار دیگری در جریان یک اسباب کشی از دست رفت .
نسخه فعلی بازنویسی همان داستان است ب
|
|
پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۳۹
نظرات: ۱۵
|
|
|
![]()
افسانه ی شاهمراد
شاهمراد و زنش بچه دار نمی شدند !
شاهمراد هم مشکل را از طرف زنش می دانست و او را اذیت میکرد !
آزار دادن زن سیر صعود
|
|
پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۴۷
نظرات: ۲۹
|
|
|
![]()
کلاغ*
صدای کلاغه دیگه داشت کلافه
|
|
جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۰۷
نظرات: ۳
|
|
|
![]()
موجودیت این داستان کوتاه خودش داستانی دارد! این چهارمین باز نویسی آن است !! نگارش اول آن در سال 65 بود که چند سال بعد در آتشی سوخت و رفت و هرگز برنگشت !!! درسال 71 دوباره آنرا بازنویسی کرد
|
|
چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۴۸
نظرات: ۱
|
|
|
![]()
من و گاو مشد حسن
از زمانی که گاو مشد حسن مرد* همه چیز مُرد و دنیا خالی شد .... حالا من و مشد حسنِ،تنها بازماندگان جهانیم که هردو احساس مشترکی پیدا کرده ایم... او گاو
|
|
دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰ ۱۷:۴۸
نظرات: ۴
| مجموع ۱۰ پست فعال در ۲ صفحه |
