صفحه رسمی شاعر علی رضایزدی
|
علی رضایزدی
|
تاریخ تولد: | چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۰ |
برج تولد: | |
گروه: | عمومی |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱ | شغل: | کارگردان تئاتر |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | کارگردان و بازیگرتئاتر |
امتیاز : | ۱۵ |
تا کنون 26 کاربر 54 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: یک انسانِ مضحک |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
اینکه دوست میدارم ،من تورا، نظم میریزد بهم
کان زیک شب میشوم از غم جدا ،نظم میریزد بهم
کز نگاهت ا ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۵۳۴۷ در تاریخ چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۲۹
نظرات: ۲
|
|
دردِدل با خدا
خدایا بی تو من سردم
مثالِ شاخه بی برگم
حواست هست بی تومن مردم؟
ببین چون لاله پ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۵۱۳۳ در تاریخ دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱ ۰۰:۴۶
نظرات: ۴
|
|
داغ خواهر پشت برادر راشکست
خاطراتش تاقیامت هست هست
آخر آن یک دانه خواهر رفت رفت
در میان آسمان ه ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۵۰۴۲ در تاریخ پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۲:۱۸
نظرات: ۶
|
|
یارب این دنیا چه دنیای بدیست
هرکسی گیرو سراغ جفت خیش
کاشک میشد بی بهانه پرکشید
یاسواربال رویا ها ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۹۴۴ در تاریخ يکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ ۲۲:۰۳
نظرات: ۱۱
|
|
من باورهای تنهایی را انکار میکنم
به اینکه خوشم درخلوتم اسرار میکنم
هم منتظرم هم دوردلم دیوار میک ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۹۰۶ در تاریخ شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۴۹
نظرات: ۶
مجموع ۱۱ پست فعال در ۳ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر علی رضایزدی
|
|
پلک ها چقدر خوب با احساساتم همکاری می کردند انگار قرار داد بسته بودند تا صبح برهم نخورند،افکارم مواج بود ،میدانستم آنقدر ضعیفم که نمیتوانم کاری برایش انجام دهم حتی اصلا موجود جالبی هم نیست
|
|
پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۲ ۰۳:۳۸
نظرات: ۰
|
|
تو اتوبوسم اره میدونم کسی سوال نپرسید ولی من میخوام بایه جواب قلمم و شروع کنم .اره داشتم میگفتم الان تو اتوبوسم ااراستی الان دارم به یه ریمیکس غمگین رپ گوش میدم رپ اره رپ خیلی خوبه .دوریت
|
|
يکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ ۰۴:۳۵
نظرات: ۰
|
|
با این تفاسیر دوراه میماند ،یازنده ام را در اوج خواهید دید یا مرده ام را در گور.
|
|
پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۴۲
نظرات: ۰
|
|
چرا قلب هایتان نمیتپد؟! _گشنه بودیم آنها را خوردیم! من میتوانم قلبم را به شما بدهم _ما قلب نمیخوایم،ما آهن میخوایم،آهن
|
|
يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۴۷
نظرات: ۲
|
|
ساعت پنج شب...نه پنج سپیده دم است،کاغذشعرم خیس شده رگه های جوهر که بر اثر برخورد با آب و نمک کمی لش شده اند،کلماتم را شبیه به خودم کرده. کاش کسی در همین هنگام در اتاقم را بکوبد وبدون آن که سلام ک
|
|
دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱ ۱۲:۲۱
نظرات: ۴
مجموع ۷ پست فعال در ۲ صفحه |