صفحه رسمی شاعر راشد نصرت سراوان
|
راشد نصرت سراوان
|
تاریخ تولد: | يکشنبه ۹ فروردين ۱۳۷۱ |
برج تولد: | |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۹ شهريور ۱۴۰۱ | شغل: | شاعر،باستان شناس،کارشناس در زمینه ارزهای دیجیتال و کسب و کارهای اینترنتی |
محل سکونت: | سیستان و بلوچستان،شهرستان سراوان-شهر گشت |
علاقه مندی ها: | شعر گفتن ،کاوش،تجارت الکترونیک،آشپزی،عاشق آثار هنری و ... |
امتیاز : | ۱۳۶ |
تا کنون 35 کاربر 71 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: بهتر از زیباترین لبخند ها را کسی درک خواهد کرد،که زیباترین لبخند ها را نثار کند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
نگریستم،رخ دلبند تو را،مهربان!تو ولی
نشکن،روی خوشی را،چو سپردم به دلت
گر چو شکستیم،از سرچشمه ی هست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۹۶۲ در تاریخ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۰:۴۰
نظرات: ۴
|
|
شام غریبانه که خوردم و با خویش،گرفتار شدم
مستوجب زحمت،که تو را،بنده گرفتار شدم
هضیان من،شنیده ای و ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۸۷۹ در تاریخ دوشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲ ۱۰:۱۰
نظرات: ۴
|
|
سراغ دلم،جهان همه گویا،مگر با تو نگفتم!
عزیزم،از هیاهوی تو،بر این دل،فریاد رسد
خدا،سوق دهد عشق،معن ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۷۷۹ در تاریخ پنجشنبه ۹ آذر ۱۴۰۲ ۰۹:۰۸
نظرات: ۱۰
|
|
مرا ز صبوری،غافل از خویش گذاشتی
ثمر بوده تو را،من هیچ،نظر مکن تو مرا
گر نظری هست،سوی توست،با دو چ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۷۱۵ در تاریخ دوشنبه ۶ آذر ۱۴۰۲ ۰۸:۴۸
نظرات: ۶
|
|
چه حس عجیبیست ،ز عشقه تو پر بار
هر شاخه ز من افتاد،سمت تو هر بار
چیدی ز درخت منم،میوه ز من را
گفت ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۶۲۶ در تاریخ جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲ ۰۱:۳۳
نظرات: ۶
مجموع ۳۹ پست فعال در ۸ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر راشد نصرت سراوان
|
|
باور کن مرا،بی تو؛ خواهم مرد.بعد تو،عرش را، به سخره خواهم گرفت. و جز دیوانگی،حالتی ،از من؛نخواهی دید.لبانم ،بسته خواهد بود.چشمانم هم ،بسته خواهد بود. و فکرم،دچار خلل با تو بودن،در دنیای با تو بودن؛جور
|
|
سه شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۳:۲۶
نظرات: ۸
|
|
اگرچه زندگیم،حاصلش، تبسم نهشته بر صورت من بود و لبخند بلند؛نداشت. و اگرچه دقایق عمر،محبوس گشتن؛ در فضیلت عشق بود.اما می دانم ،اما می شناسم ،ارزشش را دارد،که عاشق بمانم و تو را؛دوست داشته باشم.باور کن،
|
|
يکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۴۷
نظرات: ۰
|
|
من! طلعلوی زیبای، شبنم گاه و بیگاه تو ؛شدم.بارها، میان صبح،پیدا بودم.تو میان ساعتهای روزگار،عقربه ی ساعت مرا ؛دقیق نمی دانستی.پس آنگونه که باید مرا میشناختی،تو؛نشناختی.مرا میان دره های بی سر و سامان ع
|
|
شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۴
نظرات: ۴
|
|
هر چند تو مرا،درگیر خودت ساختی.هر چند مرا بارها،به افسار دل،بازیچه ی خودت ساختی اما؛تو را خواهم بخشید.نمیتوان تو را دوست نداشت.به پاس لبخندهای اشتباه تو،میبینی که چطور حریف، به گل زده به من؛میخندد! شر
|
|
پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۰
نظرات: ۵
|
|
نام تو را، دوست دارم.مرا بارها یاد خودت انداخته ای و فکر مرا،مشغول ساخته ای.میبینم که چطور خورشید بالا می رود و الف تو و یکی بودن تو را،با مناجات خوش نور ،در زمین، هر کجا که نور میگنجد؛فریاد میزند.گاه
|
|
سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۵۰
نظرات: ۰
مجموع ۱۲ پست فعال در ۳ صفحه |