صفحه رسمی شاعر راشد نصرت سراوان
|
راشد نصرت سراوان
|
تاریخ تولد: | يکشنبه ۹ فروردين ۱۳۷۱ |
برج تولد: | |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۹ شهريور ۱۴۰۱ | شغل: | شاعر،باستان شناس،کارشناس در زمینه ارزهای دیجیتال و کسب و کارهای اینترنتی |
محل سکونت: | سیستان و بلوچستان،شهرستان سراوان-شهر گشت |
علاقه مندی ها: | شعر گفتن ،کاوش،تجارت الکترونیک،آشپزی،عاشق آثار هنری و ... |
امتیاز : | ۱۵۰ |
تا کنون 36 کاربر 77 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: بهتر از زیباترین لبخند ها را کسی درک خواهد کرد،که زیباترین لبخند ها را نثار کند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
آنکه دلش ذوق کُنَد بیشْ عشقِ من است
نَپُرسیده هَمان استْ اَبَدَش تَصدیق کُنَم
هَمدَمِ عشق! مَنِ ع ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۵۵۵ در تاریخ يکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳ ۲۱:۵۶
نظرات: ۱۰
|
|
تو آن عاشقِ مَغرورْ فِکرِ تو مأمور
عشق بِیایَدْ ندیده گوییْ تو مأمور!
نَدانِسته زَبانْ عشقْ شِتا ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۴۴۰ در تاریخ سه شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳ ۱۶:۰۵
نظرات: ۲
|
|
همه شب زمینْ گُسَسته از هم
گویند که به ماهْ شوکت آید
به کم از خوشیْ بَسی نَوازی
شَوَدَش به کام ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۳۰۶ در تاریخ سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ ۱۶:۴۵
نظرات: ۸
|
|
به طَریقِ تو شُدَمْ مَنْ مُشتاق تَرین
ای مُکتَشِف از مَنْ!مَنْ بی تاب تَرین
عشق سِتاندی زِ بَرَمْ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۲۱۲ در تاریخ پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۳ ۱۳:۲۰
نظرات: ۴
|
|
روز عشق استْ قاصِدَک از عشق
پیغام رِساندْ تو خاطِرْ زِ چه پریشان
درود و سلام است تو راْ عشقْ تو ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۰۴۵ در تاریخ جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳ ۱۰:۴۴
نظرات: ۸
مجموع ۴۳ پست فعال در ۹ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر راشد نصرت سراوان
|
|
باور کن مرا،بی تو؛ خواهم مرد.بعد تو،عرش را، به سخره خواهم گرفت. و جز دیوانگی،حالتی ،از من؛نخواهی دید.لبانم ،بسته خواهد بود.چشمانم هم ،بسته خواهد بود. و فکرم،دچار خلل با تو بودن،در دنیای با تو بودن؛جور
|
|
سه شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۳:۲۶
نظرات: ۸
|
|
اگرچه زندگیم،حاصلش، تبسم نهشته بر صورت من بود و لبخند بلند؛نداشت. و اگرچه دقایق عمر،محبوس گشتن؛ در فضیلت عشق بود.اما می دانم ،اما می شناسم ،ارزشش را دارد،که عاشق بمانم و تو را؛دوست داشته باشم.باور کن،
|
|
يکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۴۷
نظرات: ۰
|
|
من! طلعلوی زیبای، شبنم گاه و بیگاه تو ؛شدم.بارها، میان صبح،پیدا بودم.تو میان ساعتهای روزگار،عقربه ی ساعت مرا ؛دقیق نمی دانستی.پس آنگونه که باید مرا میشناختی،تو؛نشناختی.مرا میان دره های بی سر و سامان ع
|
|
شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۴
نظرات: ۴
|
|
هر چند تو مرا،درگیر خودت ساختی.هر چند مرا بارها،به افسار دل،بازیچه ی خودت ساختی اما؛تو را خواهم بخشید.نمیتوان تو را دوست نداشت.به پاس لبخندهای اشتباه تو،میبینی که چطور حریف، به گل زده به من؛میخندد! شر
|
|
پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۰
نظرات: ۵
|
|
نام تو را، دوست دارم.مرا بارها یاد خودت انداخته ای و فکر مرا،مشغول ساخته ای.میبینم که چطور خورشید بالا می رود و الف تو و یکی بودن تو را،با مناجات خوش نور ،در زمین، هر کجا که نور میگنجد؛فریاد میزند.گاه
|
|
سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۵۰
نظرات: ۰
مجموع ۱۲ پست فعال در ۳ صفحه |