صفحه رسمی شاعر سجاد محمد شریفی
|
سجاد محمد شریفی
|
تاریخ تولد: | يکشنبه ۲ مرداد ۱۳۷۹ |
برج تولد: | |
گروه: | شاعران نیمایی |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ | شغل: | دانشجو معلم |
محل سکونت: | اصفهان |
علاقه مندی ها: | دل نوشته،داستان |
امتیاز : | ۱۵۰ |
تا کنون 35 کاربر 109 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: 🌹چشم ها را باید شست🌹
🌹جور دیگر باید دید🌹 |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
در حس عطر تو ببودم....
که
دستانم....
از گرمای ، آب جوش لبریز گشته از دوری تو...
در فنجان یادگار. ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۳۵۸ در تاریخ دوشنبه ۱۲ شهريور ۱۴۰۳ ۲۱:۱۲
نظرات: ۳
|
|
در خانه هیچ مبود ، کس....
جز ...
چای ، تازه دمی که ....
فرش آغشته به خون نوش جان می کرد... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۰۹۲۴ در تاریخ شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۰۰
نظرات: ۳
|
|
گفتمش: شاهرود
و
گفتا: جان رود....
گفتمش: پس شاه اش در کدام قسمت بود...
گفتا: تو شاهی و من رود
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۰۵۹۲ در تاریخ پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۴۲
نظرات: ۱
|
|
قرص کَنکُو نه ، کُنکُور می خورم
حرص نبود کار با مُول می خورم....
هی وول و سر در گول می کنم....
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۳۳۹۶ در تاریخ شنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۲ ۰۲:۵۰
نظرات: ۱۵
|
|
قاصدک برایم رنگ بازی می کند
به قصد برگشت, برایم سپید بازی می کند
دریغ از آن که نمی داند
که گل
سا ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۱۱۲۹ در تاریخ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۱۱
نظرات: ۱۶
مجموع ۲۰ پست فعال در ۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سجاد محمد شریفی
|
|
شب بود و آسمانی از باران،از رختخواب خود بلند شد،همه در آغوش خواب آرام گرفته بودند.... بوسه ایی بر تک تک پیشانی ها زد ،چون دیدار آخر بود و لحظه وداع از این دنیای جانگداز ،سخت.... آهسته به آشپ
|
|
پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ۱۶:۵۸
نظرات: ۰
|
|
خیریه زنان و کودکان بی پناه داریم تو دفتر کارم نشسته بودم و داشتم حساب رسی می کردم کارها رو دیدم صدای داد و فریاد تو سالن میاد انگار اتفاقی افتاده بود سریع دویدم&
|
|
شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ۰۴:۰۲
نظرات: ۲
مجموع ۷ پست فعال در ۲ صفحه |