سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 خرداد 1403
    11 ذو الحجة 1445
      Monday 17 Jun 2024
      • روز جهاني بيابان زدايي
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۲۸ خرداد

      طبیب

      شعری از

      باقر صادقی

      از دفتر عُسرِ یُسرا نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ ۱۶:۵۰ شماره ثبت ۹۹۷۸
        بازدید : ۱۲۴۴   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر باقر صادقی

      اگر دردم دوا کردی، غلام خانه ات گردم

      تو شمع نور آیینی، منم پروانه ات گردم

      طبیب امشب رهایم کن، که خواهم با خدا خلوت

      که امشب بی خدا خلوت، طبیب دیوانه می گردم

      طبیب عمری اگر دارم، شود صرف خدای من

      که بی یارم طبیب امشب، ز دل افسانه می گردم

      طبیب شب ها خدایم را، طلب بر گفت و گو کردم

      که دل حال خیال خود، چو مویش شانه می کردم

      طبیب آن آشنایی ها، خدایی در بغل داشتن

      چرا چون بهر آن خاطر، همی در خانه می گردم

      ز عشق یا رب این روزها، دمی حرفی برون آرم

      بسی دیوانگی خواهند، ولی فرزانه می گردم

      طبیب زین عشق بازی را، فقط با مهربان کردم 

      به جز عشق خداوندم، طبیب سِر وا نمی کردم

      طبیب کو آن خدای من، کجا مست دعای من

      طبیب حالا بگو امشب، چرا بیهوده می گردم

      طبیب پیغام رسان بر او، که بی او، یکدمی نیستم

      اگر چه خواست او باشد، در این دنیا نمی گردم

      طبیب دیوانه و خامم، همان می ام که بی جامم

      اگر چه عاشقی گفتم، ولی دانا نمی گردم

      دریغا این همه هستی، طبیب همراه من هستی؟

          تو می بینی خدای خود، چرا بینا نمی گردم
       
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      نگاه کن دقیقه های آخر سفر رسیده است اااا ممنونم از شما طاهره جانم
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      نرو که باتو هرچه هست می رود ااا مصراع زیبا تقدیمتان خانم مهندس عزیز از زنده یاد دکتر شفیعی کدکنی ااا علیکم سلام استاد آزادبخت و آوا بانو صیاد ارجمند ااا روزگاران تان خوش بدرودتان
      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      ک رفتنی را بسپارید به باران برود ااا مصرع اول یک شعر قدیمی خودم اااممنونم خواهر خوبم دکتر کوهواره عزیزم اااا محبتتان در دلم ماندنیست سپاسگزار مهرتان هستم ااا وقت رفتن بود و من پیوسته در راهی غریب ااا در نگاهم موج حسرت در دلم آهی غریب اااا ممنونم از شعر گران بهایتان
      محمدرضا آزادبخت

      ا درود استاد بانو کوهواره عیدت مبارک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      تو عشقی چشمهایت تُرد و گویاست ااا محبّت در دل ناب تو پیداست ااا بداهه تقدیمتان آذردخت جان خانم مهندس عزیز ای کاش اشعار زیبایت را پاک نمیکردی بویژه شعر ناب اخیرتان درباره هنر معماری را

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0