سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 7 آذر 1403
  • روز نيروي دريايي
26 جمادى الأولى 1446
    Wednesday 27 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۷ آذر

      فصل باران

      شعری از

      محمد عرب

      از دفتر غزل ها نوع شعر مسمط

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۵۸ شماره ثبت ۹۹۷۶۶
        بازدید : ۵۰۳   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

       
       
      صحبت از موج و شور طوفان نیست
      حرف هایم برای عنوان نیست
      سال ها دل بریده از دنیا
      این دلاور که مرد میدان نیست 
       
      قلب من را همیشه لرزانده
      هر کسی از تو آیه ای خوانده
      یوسف بینوای درمانده
      سهم زیباییت که زندان نیست 
       
      درد و دل میکنی به هر چاهی
      درد یعنی مرا نمیخواهی
      مطمعنم به این که گمراهی
      درد های تو رو به پایان نیست 
       
      از حدودش گذشته اصرارم
      تا تو را پیش خود نگه دارم
      از خودم نا امید و بیزارم
      این حقیقت اگرچه پنهان نیست 
       
      شاعری تا همیشه مردودی
      چون کمر بسته ای به نابودی
      توی سجده به یاد او بودی
      هیچکس حریف شیطان نیست 
       
      یاد خوشبختی تو افتادم
      خوش به حالت که بردی از یادم
      زندگی را به خاطرش دادم
      قیمت زندگی که ارزان نیست 
       
      ختم قرآن گرفته ای حالا
      تا بخوانی تمام قرآن را
      شاید آخر بفهمی اش اما
      این خدا ، لا به لای قرآن نیست 
       
      تا که دست از بهانه بردارید
      شک ندارم همه گنهکارید
      هر خدایی که پیش من آرید
      میپرستم ، اگر که انسان نیست 
       
      درد های نهفته ای داری
      درد دارد همیشه بیداری
      پرده از آسمان که برداری
      این ترازو همیشه میزان نیست 
       
      دیدی آخر چگونه تنهایی
      میکشاند تو را به هر جایی
      نیمه شب شد چرا نمی آیی؟ 
      هیچکس توی این خیابان نیست 
       
      من به احساس خود بدهکارم
      خسته ام از تمام افکارم
      دل بریدی ولی یقین دارم
      دل بریدن همیشه آسان نیست 
       
      دلخور از دست مردمی حالا
      مانده ای در میان آدم ها
      بغض کردی عزیز من اما
      فصل خوبی برای باران نیست 
       
      دل سپردم به هر چه بادا باد
      یک نفر بی بهانه جان میداد
      تیغ از دست بی رمق افتاد
      هیچ راهی برای جبران نیست
       
      شعر از محمد عرب (فراسو) 
      19/3/1400
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۵۴
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و دلنشین بود
      دستمریزاد
      موفق باشید خندانک خندانک
      مهرداد عزیزیان
      شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۵۸
      درود بر شما🌺👏
      محمد مهدی بخارائی
      شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۴۳
      زیباست و دلنشین خندانک
      درود فراوان بر شما بزرگوار خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۵۴
      هر خدایی که پیش من آرید
      میپرستم ، اگر که انسان نیست
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      سلام و درود بی نهایت جناب عرب عزیز
      از دل سروده اید و به دل نشست
      بسیار لذت بردم از خوانش این شعر زیبا
      در پناه حق
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3