چهارشنبه ۵ ارديبهشت
رسید مرگ شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۲۱ شماره ثبت ۹۹۶۹۵
بازدید : ۲۲۴ | نظرات : ۱۴
|
|
تو لباس رفتن می پوشی ، من غم سیاه و سفیدم را
تو چمدان غرور میبندی ...من دو بعد خسته دیدم را
تو آفتاب حیات آوری همه را ، من یک آدمک برفی
تو در شروع زندگی هستی ، من به تن کردم کفن ام را
پس چگونه از تو بخواهم چند لحظه ایستادن را؟
منی که شکستم و ریختم به پای تو جهانم را
حالا این من تنها که به خوشی های تو دل خوش بودم
و تویی که شکستی و رفتی ، چراغ خواب امیدم را
تمام زندگی ام را نیز ، پس از دلم به تو می بخشم
بگیر و زود ترامضا کن پای رسید مرگم را
|
|
نقدها و نظرات
|
امیدوارم در کنار شما اساتید عزیز بیاموزم سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بزرگوار درست می فرمایید بیشتر تمرکز رو پیام شعر داشتم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود
اما قافیه نداشت