سه گلشنی به نام قدر شب قدر علی را عشق می داند
(آغازگر:)
مهتاب از جا، کنده شد؛ در التهاب افتاد/
شقّ القمر شد. در دو عالَم، انقلاب افتاد/
(پیکره)
خورشید تا افتاد بر دریا، قیامت شد/
آتش گرفت عالَم. مصیبت، بی نهایت شد/
هفت آسمان بر دوش و، تنها بر زمین می رفت/
او خود، قیامت بود و آیت بود و غایت شد/
پیشانی اش مَه پیشه، چشمانش خداپیما/
با قامتی که اِستنادِ استقامت شد/
دوشی که جای بوسه های کوله باران بود/
آیا خیالش راحت و در استراحت شد؟/
تازه، یتیمان، اُنسِ شان را تازه می کردند/
اما پدر، دیگر پُر از عزمِ عزیمت شد/
تازه، فقیران معنیِ دستِ خدا با ما ست .../
تازه، هوای کوفه، سرشار از محبت شد/
آن شب که خورشیدی ترین اسطوره را کشتند/
آن شب که ماهِ آسمان، قلبش دو قسمت شد/
آن شب که دنیا، بار دیگر، داغِ بابا دید/
آن شب، بله آن شب، خدا اهل روایت شد/
دیگر، علیّ بن ابی طالب، زمینگیر است/
آن آسمانگیری که عُمری، ماهِ دعوت شد/
امشب که بابای ازل، قصدِ ابد دارد/
مسجد به خون، زینت شد و غرقِ لطافت شد/
(پایانبخش:)
قدرِ شبِ قدرِ علی را عشق می داند.//
شهادت مولای متقیان حیدر کرار
اسدالله الغالب توشه کش یتیمان
حضرت علی علیه اسلام را تسلیت عرض میکنم
و در این لیالی قدر التماس دعای فراوان دارم