در شگفتم از شکوه و شوکت اهرام
در گذار مهر و ماه و زهره و بهرام
مصر و آن اهرام زیبای شگفت انگیز
نیل و رب النوع ها در دشت بی پاییز
جیزه از سنگینی ی خواب خوش اهرام
در سکوتی ماندگار از قرنها آرام
از هزاران سال و مه در بستر صحرا
مانده با کابوس یک تندیس غول آسا
یک ابوالهول؛ گربه؛ در شنزار خاموشی
خفته در آوار یک دشت فراموشی
در درون خاک و دور از پرتو خورشید
ماه بر آن دشت شبها نور می پاشید
رفته در خروار شنها پیکر یک شهر
شهر تبس ،آن یادگار ماندگار دهر
هر هرم منشور سنگی گشته در این دشت
گوری از فرعون و زان دوران بی برگشت
زان همه اهرام که سر بر آسمان دارند
این سه مشهورند و اسراری نهان دارند:
کوه سنگ منقرع و خفرع و خوفو
گور فرعونهاست و شاید سایه ی یوفو
هر کجا تندیس فرعونست در هر سنگ
نقشی از حیوان و روح مردگان در جنگ
کاهنان با پادشاهان خفته در گورند
مومیائیهایشان در موزه محشورند
رامسس،فرعون مصر و هیتی و سودان
با وقار و جاودان در معبد آسوان
پادشاهی باشکوه و زیرک و خلاق
با عصای سلطنت، بنشسته با شلاق
شاه پیر معبد ممفیس؛ اخناتون
ایزد خورشید ،خدای هوتپ آتون
پادشاه کوچک مصر ،توت عنخ آمون
آنکه در ده سالگی شد در جهان فرعون
تاج عاطف بر سر حوریس آزیریس
بعد مرگ پادشاه نوت و گپ ،ایزیس
آن خدای مردگان،آنوبس مغرور
چون شغالی پاسبان مردگان در گور
پر شده تاریخ مصر از ظلم و ویرانی
حک شده بر معبدش فرهنگ ایرانی
در درون شوش این تندیس پیدا شد
گرچه بی سردیس ،خط اینگونه معنا شد:
داریوشم،پادشاه نیمی از دنیا
شاه پارس و شاه مصر و شاه کشورها
ساختم تندیس خود را روزی از این سنگ
در زمین دور مصر، آن خاک بافرهنگ
تا بدانید نیزه ام فرسنگ با فرسنگ
از پی کشور گشایی ها به دهها جنگ
تا کجا رفته است در آن مرزها دیروز
این چنین گشتیم بر فرعونیان پیروز
مرد پارسی قرنها بر مصر فرمان راند
داریوش آن سرزمین را مرز ایران خواند
نام شاهان : داریوش،کمبوجیه،سیروس
مانده بعد از فتح مصر بر لوح پاپیروس
از مجموعه شعر دفتر اساطیر
سروده شده در 31 فروردین 1400
پی نوشت:
واپسین فرعون دودمان بیست و ششم مصر، پسامتیخ سوم،
در سال ۵۲۵ پ.م در جریان نبرد پلوزیوم در شرق نیل از کمبوجیه دوم شکست خورد. مصر از آن پس به همراه قبرس و فینیقیه جزو ساتراپی ششم ایران شدند. این هنگام را آغاز دوره نخست فرمانروایی ایرانیان بر مصر میخوانند .مصر دوران نزدیک به 200 سال جزء قلمرو هخامنشیان بود تا این که اسکندر مقدونی به ایران تاخته و سلسله هخامنشیان منقرض شد.
از خدمات دولت هخامنشی به مردم مصر می توان حفر کانال سوئز را در دوران داریوش بزرگ نام برد، که تحولی در دریانوردی دوران باستان پدید آورد.
چند صد سال بعد یعنی در دوران سلطنت خسروپرویز ساسانی ، در جریان جنگ های ایران و روم ، مصر فتح شده و مدت ده سال جزء قلمرو ساسانیان به حساب می آمد. .
بند ۲ - کتبیه آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم : من داریوش شاهِ بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ کشورهای همهگونه مردم، شاه در این زمینِ بزرگِ دورودراز، پسرِ ویشتاسپَ، هخامنشی، پارسی، پسرِ پارسی، یک آریایی، دارای نژاد آریایی .
بند ۳ - داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این (است) کشورهائی که من جدا از پارس گرفتم. بر آنها حکمرانی کردم. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آنها گفته شد آن را کردند. قانون من آن (است که) ایشان را نگاهداشت. ماد - خوزستان - پارت - هرات - بلخ - سغد - خوارزم - زرنگ – رخج - ث ت گوش گندار - هند - سکائیهای هوم نوش - سکائیهای تیز خود - بابل - آشور - عربستان - مصر - ارمنستان - کپدوکیه - سارد - یونان - سکائیهای ماوراء دریا - سکودر - یونانیهای سپر روی سر - لیبیها - حبشیها - اهالی مک - کارئیها. بند ۴ - داریوش شاه گوید: اهورامزدا، چون این زمین را آشفته دید، پس از آن آن را به من ارزانی فرمود. مرا شاه کرد. من شاه هستم. به خواست اهورامزدا من آن را در جای خودش نشاندم. آنچه من به آنها گفتم، چنانکه میل من بود، آن را کردند. اگر فکر کنی که چند بود آن کشورهایی که داریوش شاه داشت پیکرهها راببین که تخت را میبرند. آنگاه خواهی دانست، آنگاه به تو معلوم میشود، (که) نیزهٔ مردی پارسی دور رفته. آنگاه به تو معلوم میشود، (که) مردی پارسی خیلی دور از پارس جنگ کردهاست.
بسیار زیبا و خواندی بود
موفق باشید