يکشنبه ۱۴ بهمن
با نگاهت قلبِ من آباد و ویران می شود... شعری از بهروز رحمتی (سکوت شب)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۴:۳۷ شماره ثبت ۹۷۹۳۶
بازدید : ۱۱۴ | نظرات : ۰
|
دفاتر شعر بهروز رحمتی (سکوت شب)
آخرین اشعار ناب بهروز رحمتی (سکوت شب)
|
تا سرت گاهی به روی شانه ات خم می شود...
در من احساسِ سرودن ها فراهم مــی شود...
گــیسوانت را رها تا مـــی کــنی بـــی اختیار...
نبض مـــن این روز ها غیرِ منظم مــــی شود...
حال اگر از مــیوه ی ممنوعـه خیراتِ ســــرت...
گر تعارف میکنــی از باغ کـــی کم مـــی شود...
از لطافــت بسکه لبریز اسـت ســــر تا پای تو...
تا کشم دستی به مــو های تو شبنم می شود...
بــینهایت مــــی شود غــــرقِ عـــرق آیینـه ام...
چهره ات وقتــی تماشاگاه عالــم مــی شــود...
گفته بودند هـرکه مکتب رفت! نه باور نکــن...
هر کسی با تو مقابل گـشت ، آدم مـــی شود...
|