يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
|
زایش آفتاب در بستر روزگار نو
عطر شکوفه زار در گستره ی بهار نو
شادی و شور ناب در حال خوش و قرار نو
کاش فلک بیاورد خنده ی بیشمار نو
.
حال که قرن کهنه ای ساز عبور می زند
.
قرن جدید و سال نو چشمک نور می زند
ماهی و آب خنده بر تنگ بلور می زند
قافیه ها اشاره بر جشن و سرور می زند
این دل ما هنوز در عشق تو شور می زند
.
عشق زمان ما پر از مصلحت و دروغ شد
.
باز به طرز ویژه ای دور و برم شلوغ شد
یاد تو ساده آمد و همهمه بی فروغ شد
گوشه ی خلوتم پر از زمزمه و نبوغ شد
مشعل خام زندگی شعله ور از بلوغ شد
.
سوم عید قرن نو چله نشین عمر من
.
خوب گذشته یا که بد رفته بهار از چمن
باز خوشم که دارم این شعر و ترانه در سخن
گاه به خلوت شب و گاه میان انجمن
حال نشسته بر لبم زمزمه ی وطن وطن
.
دلهره ها نزاع ها ، مسلخ انقلاب ها
.
سوخت پر جوانیم در تب اضطراب ها
از غم خلف وعده ها در سپر نقاب ها
آه که شد جوانیم ت.خ.م چپ عقاب ها
حال نگاه خسته ام برزخ پیچ و تاب ها
.
سهم من از بهار در شادی روزگار کو
.
روزنه ی امید بر گوشه ی چشم یار کو
حافظه ی پریده ی مردم این دیار کو
خاطره ی سپهر از قله ی افتخار کو
دست خدا به پنجه ی کوروش استوار کو
.
حضرت جان اشاره ای تندر و ابر و باد را
.
برق نگاه کوچکی حلقه ی اتحاد را
رسم و مرام حاکمان شیوه ی کیقباد را
عزت نسل کوروش و قدمت قوم ماد را
عیدی قرن تازه هم شادیِ اعتماد را
.
باز دوباره این وطن غرق گل و گیاه کن
.
دشت کویر تشنه را جنگل و بیشه راه کن
شام دراز قصه را منظرِ قرص ماه کن
از در صبح رحمتت بر شب ما نگاه کن
چشم بد از دیار ما خامش و رو سیاه کن
.
کاش نباشد عید نو در عطش و سراب نو
کهنه دیار عاشقان در غم و اضطراب نو
.
|