دستم نمک ندارد

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃


⚘سلام پیشاپیش عید فطر برشما مبارک⚘


https://digipostal.ir/peidfetr


🕊 کوله بارت بربند
شاید این چند سحر
فرصت آخر باشد
که به مقصد برسیم
بشناسیم خدا و بفهمیم
که در هر لحظه
ما چه غافل بودیم
می شود آسان رفت
می شود کاری کرد
تا که راضی بشود ایزدِ حق
و به لبخند خدا
شاد شویم
ای سبکبال 🕊
در دعای سحرت
هرگز از یاد مبر
من جامانده بسی
به دعای دلِ مخلصِ تو
محتاجم⚘



⚘الوداع ای ماه خوب خدا⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

درودها نثارتان مهر بانوی من

همه ی ما می دانیم که آدمها هر نعمتی را که آسان به دست می آورند، از روی نادانی به راحتی هم حرام می کنند،
چون از نظرِ روانی، ظرفیتِ دریافت آن را نداشته اند.
ولی باران از روی دانایی، قطراتِ حیات بخشِ خود را فقط به آن مناطقی که حاصلخیز و شایسته هستند، هدیه کرده و همانطور که فرمودین به دلایلی این مرحمت را از بیابان دریغ می کند.

این شعر را مثل اغلب اشعارم، بصورت بداهه سرودم و واقعا تفکری پشتِ این شعر نبود.
به جز یک توضیحِ جزئی فقط خواستم در این مثنوی اذعان کنم که خیلی بی معرفتی ست که در پاسخِ نیکی، وقتی که نمک ها را خوردیم، نمکدان را بشکنیم!

اجازه بدین که بهتون حسودی کنم .
هوادار این بداهه های جزئی پلشتی شولای شما هستم .
من هر موقع میخوام چیزی بنویسم یا بگم فکر کنم جرم مغزم نصف میشه از فرط فسفر سوزی آخرشم خودم هم نمی فهمم (این اغراق بود)وفکرش نمی کنم چیزی بنویسم به روانی و شفافیت و ذهن برانگیزی شعر شما