جمعه ۲ آذر
وقتی تورو دیدم! شعری از ابوالفضل گیلانی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۱۵ شماره ثبت ۹۵۹۵۲
بازدید : ۲۶۲ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر ابوالفضل گیلانی
آخرین اشعار ناب ابوالفضل گیلانی
|
وقتی تورو دیدم
خیلی اتفاق ها افتاد
اینجا چند تاشو میگم
گفتم این قطعا همونه
همونی که باید توی قلب من بمونه
وقتی تورو دیدم مغزم هک شد
هر مشکلی توش سریعا حل شد
تو فقط باش و دل منو خر کن
تو مرحم باش و دردهامو برطرف کن
کشیدم میشم بری به هر طرف تو
جذبت میشدم چون بودی هدف تو
تو فقط با بودنت وقت منو تلف کن
من میکردم توی مشکلات به تو فقط توکل
وقتی تورو دیدم کور شُدم
از هر چی عشقه لبریز شدم
نمیخوام حرفامو لفظیش کنم
ولی بد به نگاهت اسیر شدم
جنگل بِکر بودم ولی کویر شدم
استوار بودم ولی تخریب شدم
واسه عاشقای تو سخترین حریف شدم
نمیخوام از خودم زیاد تعریف کنم
وقتی تورو دیدم، رشد کردم
به هر چی خاطره بد بود پشت کردم
هر چی علف هرز بود از دلم خشک کردم
تو برای من بودی یه خاطره خوب
یه دختره جذاب در عین حال محجوب
تُو نگاه اول شدی برام محبوب
از غرق شدن توی موهات نداشتم منظور
باید خودمو نجات میدادم بودم مجبور
من تخس بودم، تو بودی خیلی مغرور
وقتی تورو دیدم بودم پر از کمبود
مثل پروانه ای بودم که افتاده گیر عنکبوت
تارهای چسبانکتم موهای مِشکیت بود
گفتم چقدر میاد شال زرشکی به موت
وقتی گذاشتیش شدم مات و مبهوت
دیگه نبودم مثل قدیم بد اخلاق و منفور
چون رسیده بودم به آخرین مقصود
گفتم که چند تا شو برات میگم
ببین فقط با یه نگاه تا کجاها میرم
من فقط با دوتا چشمم تورو دیدم
وای به حال اینکه تورو انتخاب کنم به عنوان دینم
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس خدمت شما خانوم آهنگران🙏🌷 | |
|
درود و تشکر به شما همراه عزیز🙏💌 | |
|
با تشکر از شما نگاهتان گیرا🙏💌 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود