سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 15 آبان 1403
    4 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 5 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۵ آبان

        قصه روزگار

        شعری از

        علیرضا عالمی

        از دفتر شالیزار نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۰۵ شماره ثبت ۹۴۷۸۴
          بازدید : ۲۹۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        یکی بود یکی نبود 
        روزی و روزگاری بود
        اون روزهای قدیم مون
        چقدر شادی بود توی روزها مون
        یه روز یکی امد شادی رو برد
        با شعار های برد و برد
        ما یهو خورشید توی آسمون کابوس سیاهی سر کشید
        مست شد و رو آسمان خنجر کشید
        اون شعارها رو یه شب آب گرفت 
        مثله سقفِ مقوّایی نم گرفت
        خونه از شادی خالی شد
        وعده ها هم یه شبه خدعه شد
        این قصه دیگه قصه ی برد نبود
        قصه ی باخت تو باخت شده بود
        من و ترانه مونیده بودیم توی غبار
        تازه انگار از خواب شده بودیم بیدار
        یاده مون امد گفته بودند بعضی ها این وعده ها توی خالیند
        میرن خودشون ما رو قبلِ پُل جا میزارند
        مهر و محبت غیب شده دلها از کینه پر شده
        مردونگی مُرد و ناجوانمردی هنر شده
        از دلها دیگه برق محبت رفت و دلها انگار پوک شده
        احساس و عشق انگار دود شده و رفت و دیگه عیب شده
        توی بازی این روزگار قافله ها میلنگند
        کارگردانان بازی هی جِر میزنند به ریش ما میخندند
        قصه ما همینه ما باختیم توی این بازی
        هر چند فکر نمیکردم اون روزها به چنین روزی
         آهای درخت بید تو بگو شادی کجاست
        توی فصل ها مون جای بهار کجاست
         چرا پرنده ها نمیخونند چرا به هم نمیرسند
        چرا کسی از عشق نمیگه انگار معنی شو نمیدونند
        حتی توی دفتر نقاشی مون جای خورشید خالیه
        انگار هوا این روزها هوایه بی خیالیه
         جای ستاره خالیه تو شبها مون سیاهیه
        یکی داره فریاد میزنه جای ترانه هم خالیه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۲۱
        درود بزرگوار
        زیبا و خاطره انگیز بود خندانک
        مجتبی شهنی
        شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۱۱
        🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌼
        🌸جز خدا کیست‌ که‌ در سایه‌
        💫مهرش‌باشیم
        🌸رحمت‌ اوست‌ که‌پیوسته‌
        💫پناه‌ من و توست.

        🌸خدایا..
        💫امروزمان را با نام تو﷽
        🌸و به امید مهربانی و رحمتت،
        💫و لحظاتی سرشار از معحزه
        🌸و اتفاقات خوب آغاز میکنیم
        حسین رضایی
        حسین رضایی
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۳۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۰۹
        سلام استاد عالمی
        شعر بسیار
        زیبایی سروده اید دورود بر شما
        حسین رضایی
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۳۳
        سلام ودرود بر شما جناب عالمی
        موفق و سر افراز باشید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        مینا فتحی (آفاق)
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۴۰
        سلام جناب عالمی شاعر گرامی

        حتی توی دفتر نقاشی مون جای خورشید خالیه
        انگار هوا این روزها هوایه بی خیالیه

        چقدر زیبا و قابل هضم
        بر دل نشیند خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3