جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر لیلی مرادی (مجیدی)
آخرین اشعار ناب لیلی مرادی (مجیدی)
|
من از درونِ یک عمر اسیر سایه بودم
من عشق ندیده بودم از جان سیر بودم
من در پشت صحنه عشق بی عشق مانده بودم
من راه را ندیدم با توهم ز عشقی بیراه مانده بودم
**********
لب بر لب من بگذار
کِآتش بچشی یک دم
مگریز زین مهلک تا پخته شوی در دم
*******-******
گفتمت یار باش میمانمت
گفتمت همراه باش میمانمت
گفتمت خائن نباش میمانمت
هرچه کردی توکردی
اینبار دور می مانمت
*******************
من پریشان میکنم زلف پر از پیج و خمم
تا در بند شوی بر سر هر موی کجم
****************
من چنان مستم زتو که گرَم گویند این باده را بگذار
صد باده بستان،گویم به طعنه که یک باده ام که بی ارزد به صد باده
ندهم به جهانی ندهم
من زین معامله بیزارم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بودند
دستمریزاد