جمعه ۷ دی
عطر یاد تو شعری از محمد پازوکی
از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۹ ۲۱:۵۸ شماره ثبت ۹۳۷۲۰
بازدید : ۱۸۷ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب محمد پازوکی
|
عطر تو بعد روز بارانی
عطر دریا و جنگل و کوه است
من نفس می کشم هوای تو را
کان هوا از ترانه انبوه است
یادم آمد به روزگار بهار
سوی ییلاق تو سفر کردم
عطر نارنج و پونه می آمد
از دلِ پونه ها گذر کردم
مقتدا گشتی و به کنجِ لبت
اقتدا کردم از مسافتِ دور
عطر میخانۀ تو مستم کرد
جام لب مملو از شراب طهور
مانده بودم ازل کجا بودی
یا تو بودی و کور بودم من
در هبوط از بهشت هم بی شک
از کنار تو دور بودم من
ناگهان کوچ کردی از شهرم
اضطرابم مرا به مرگ سپرد
ابر هم گریه کرد بر حالم
شهرِ وامانده بر تگرگ سپرد
مرده در من کنون پلنگی که
دست هایش به ماهِ تو نرسید
روی یک صخره در شبی جان داد
روی یک صخره ، بی تو ، بی تردید
عطر و بوی فرشته می آید
مانده ام در میانِ خوف و رجا
از تنم پر کشیده روح ، ولی
من نفس می کشم هنوز تو را
البرز - فردیس
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چهارپاره بسیار زیبا و شورانگیز بود
دستمریزاد
موفق باشید