چهارشنبه ۵ دی
لحظه ای، یارا... شعری از احمدرضا زارعی
از دفتر نشیند به دل نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ ۰۰:۱۴ شماره ثبت ۹۳۵۵
بازدید : ۷۴۷ | نظرات : ۱۹
|
آخرین اشعار ناب احمدرضا زارعی
|
1-
گلی عرضه داشتیم و
بلبلی
که گوشی به فرا نشیند و
بویی و
دمی بیاساید و آسوده گردد
آشفته ی زندگانی.
پلی که نساخته شکست و
دلی که نباخته، بال برشکست و
بست،
راهِ خروجِ ز سینه را.
روزگاریست یارا
روزگاریست...
***
2-
لحظه اي، يارا
دمی
برفِکن و بر ما تو مهری
کین غمی،
در سینه درماندست و هست این،
ماتمی
که فریادِ عشق برآورم و
رویت را به زاری خوانم و
نشانیت نیست...
اين بِگِريم يا بگويم، چون کنم؟ *
اين ببندم يا بپويم، چون کنم؟
راه گُم گشت و فغان افتاد و زار
گو کجا رويت بجويم، چون کنم؟
* این مصرع تضمین از مولانا جلال الدین محمد بلخی (مثنوی معنوی)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.