از احساس و، صفا بود اقتداری
گلِ اندیشهاش، چون نوبهاری
وسیعِ و، بیکران، نابِ بیانش
روانِ واژگانش، چشمهساری
تبِ ژرفِ نگاهش، مملو از حرف
سخندانی مِهین بودهست آری
پیامش موجِ مهر و، دوستی بود
غزلهایش پر از، امّیدواری
میانِ هر کلامش میتوان دید
گلِ پرواز و آوای قناری
پرِ پروازِ روحش، جنسِ آواز
رهید از چنگِ بغضِ بیقراری
دلش، چشمانتظارِ جامِ رب بود
رهیده، دیگر از چشمانتظاری
سفر کردهست تا دنیای لاهوت
رسیده، تا صفای بیشماری
«نمیرد مرد شاعر؛ مردی از مهر
که نامش با نکوییهاست جاری»*
الهی روزیاش بادا به پردیس
زلالِ کوثر و، هر جوکناری
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
پ. ن:
بیت ستارهدار، تضمینی است از:
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
***
روان استاد اقتداری ارجمند جاری در پردیس پروردگار!
پرکشیده: ۳۰ آبانماه ۹۹.